شنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۸

قابِ یک تصویر

قابِ روی دیوار خالی ست
تصویر دورترین خاطره از چارچوبِ چوبیِ پوسیده گریخت
وَهم به کنکاشِ خیال، چین بر چروکِ ذهن می زند
فکرِ پیر در پسِ یأسگیِ رویای سیاه، آبستنِ کابوس است
نبضِ انتظار
زایشِ وحشت
قابِ خالی
پر
از
پوچ

۱ نظر:

Unknown گفت...

دلم خواست یه قاب چوبی قدیمی خالی روی دیوار بکوبم از اونا که توی اون آتلیه قدیمیه توی میدون نقش جهان بود!