مایلیپولی؛ وقتی سکوت جایز نیست
رامتین جباری
امروز دقیقاً «بهوقتش» است. یکی باید یا اینطرف داستان را روشن کند و یا سوی مقابل را! از هر دو طرف، تاریکی نتیجهاش میشود مصاحبههای گاهبیگاه و بیسرانجامی، به اسم افشاگری، که واژههای گوشخراش «تبانی» و «رشوه» و «فساد» را در بوق و کرنا میکند و از تکرار و تکرار، حساسیتشان هم از دسترفته است و دیگر کسی برای شنیدن حتی مکث هم نمیکند.
سایتها و محافل ورزشی از تیم الف، مربی الف و بازیکن الف میگویند؛ استقلال، امیرقلعهنویی و ابراهیم تقیپور در کنار محمد مایلیکهن، داغترین اسامی امروز رسانههاست و علامت سوالی بزرگ که آیا کسی «سین جیم» را برای رسیدن به پاسخی نهایی و روشن آغاز میکند؟ دوربین برنامه شوک کافی بود تا مایلیکهن بهیاد بیاورد، مدتی است برای فوتبال ایران شوکی اساسی نداشتهاست؛ «تيمی را سراغ دارم كه در ديدار رفت جامحذفی نتوانست نتيجه بگيرد و در ديدار برگشت بازيكن حريف را خريد تا قهرمان شود. فصل آينده همان بازيكن به تيم قهرمان ملحق شد.» همین دوخط کافی است تا رشوه و تبانی را تماماً به فوتبال ایران سنجاق کند!
بخش فارسی سایت گل برای رسیدن به فینال مذکور، همه فینالهای دهه هشتاد جامحذفی را دوره می کند تا به فصل 87-86 و دو تیم استقلالتهران و پگاهگیلان میرسد. این فینال با آدرس مایلیکهن منطبق است. استقلال دیدار رفت را یک بر صفر واگذار میکند و در دیدار برگشت سه گل میزند تا در مجموع با برد سهبریک قهرمان جامحذفی باشد، فصل بعد ابراهیم تقیپور از پگاهگیلان به استقلال منتقل میشود.
بخش فارسی سایت گل برای رسیدن به فینال مذکور، همه فینالهای دهه هشتاد جامحذفی را دوره می کند تا به فصل 87-86 و دو تیم استقلالتهران و پگاهگیلان میرسد. این فینال با آدرس مایلیکهن منطبق است. استقلال دیدار رفت را یک بر صفر واگذار میکند و در دیدار برگشت سه گل میزند تا در مجموع با برد سهبریک قهرمان جامحذفی باشد، فصل بعد ابراهیم تقیپور از پگاهگیلان به استقلال منتقل میشود.
این افشاگری محمد مایلیکهن، آغاز رسوایی تازهیی برای فوتبال، از نوع ایرانیاش است. پژمان راهبر با وامگیری از جنجال ایتالیایی «کالچوپولی» آنرا «مایلیپولی» مینامد. کالچوپولی همان رسوایی مربوط به «لوچانو موجی» مدیر باشگاه یوونتوس و تبانیاش با رئیس کمیته داوران ایتالیا بود؛ «تعیین نتیجه جایی خارج از زمینمسابقه» که تا گرفتن احکام سنگین محکومیت از صحن دادگاه در سال 2006 پیگیری شد. فراموش نکنید زمان پیگیری و افشای کالچوپولی دقیقاً پس از قهرمانی ایتالیا در جامجهانی2006 آلمان بود و روزهایی که فوتبال ایتالیا سبب شادی تک تک شهروندان ایتالیایی بود، اما کسی مصلحت را بر مسوولیت ترجیح نداد!
فصل 87-86، فصلی است که استقلال لیگ را با ناصرحجازی آغاز کرد، تیم در میانه این فصل پرحاشیه به فیروز کریمی رسید و نرسیده به پایان، تحویل قلعهنویی شد. او برای آنکه لقب «ناجی» را تمام کند، بیش از استقلال به جامی میاندیشید که با حجازی و کریمی به فینالش رسیده بود و فقط باید بالای سر بردهمیشد.
بین خریدهای سال بعد، خیلیها وقتی به نام ابراهیم تقیپور میرسیدند، سکوت میکردند! دلیل روشنی برای این انتخاب امیر پیدا نمیشد. همان روزها در تحریریه برخی روزنامههای ورزشی شایعه بود که پای یک خبرنگار نیز برای این انتقال درمیان است که گاهی از باب رفاقت، نقش مشاورفنی را هم برای سرمربی بازی می کند! با شروع فصل، تقیپور از بازیکنان «فیکسِ روی نیمکت» بود که جمع دقایق حضورش در لیگ هشتم، یک 90 دقیقه کامل نشد و در آخر بیهیچ سروصدایی از استقلال رفت!
حالا، اینجا، ایران؛ در روزهایی که پس از هیچ افتخاری نیست و ناکامیها یکی پس از دیگری، خیره چشم در چشمانمان میاندازند، بهانهیی برای مصلحتهای آنچنانی و دیر آشنا نیست، که تا دیروز اگر در پی بهوقتشها بودیم، امروز دقیقاً «بهوقتش» است. ادعای مایلیکهن باید تا رسیدن به نتجیهنهایی با قیود اصرار، استمرار و انتشار پیگیری شود تا برای یکبار هم که شده، فوتبال ایران سره را از ناسره بشناسد. اگر حسابها پاک است و واهمهیی از شروعی نیست که در میانه راه، کار دست خودمان دهد! «مایلیپولی» را دریابید. راهبر می نویسد: «چارهای جز اين نيست كه سازمان ليگ به عنوان مدعیعموم مديرفنی پرسپوليس را برای توضيحات فرابخواند و البته اگر مايلیكهن قادر به اثبات گفتههای خود شود بايد تصميمات بسيار مهمی گرفت اما در غير اينصورت...»
این جنجال تازه، یک موج هر از چندگاهی ژورنالیستی نیست که شامل مرور زمان شود، چاره همان است که جایی مثل سازمان لیگ وارد شود، «اما در غیراینصورت»هم ندارد، که این «اما» مهر تاییدی است بر محکومیت فوتبال ایران از بالای بالا تا پایین! موضوع، فینال «پاک یا ناپاک» چند فصل گذشته فقط نیست. بحث این «بهزبان آوردن هرآنچه»ها نیز هست که از فکر خطور میکند و چینش مهرهها به شکلی که هر کجی را راست و راستیها را دروغ جلوه دهد. یک سر این ماجرا قطعاً کذب است و از بین «مایلیکهن» و فینال عصر دوشنبه، 27 خرداد 1387، تنها یکی «مسموم» است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر