شنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۱

F I N A L


پرده آخر، امشب 23:15 ؛ «ایتالیا – اسپانیا»

یک مرگ در کمین دو زندگی موازی

رامتین جباری

آخرین پرده از نمایش معظم فوتبال اروپایی 11:15 شب به وقت تهران روی صحنه استادیوم المپیک کی‌یف می‌رود. ورزشگاهی با ظرفیت هفتادهزار و پنجاه نفر در قلب پایتخت اوکراین که میزبان سه بازی مرحله مقدماتی از گروه D و یک بازی از مرحله یک‌چهارم نهایی هم بود. ایتالیا در همین ورزشگاه از سد انگلستان گذشت. اسپانیا، پای دوم فینال، هم مدافع عنوان قهرمانی است و هم در رویای ثبت یک هت‌تریک منحصربفرد؛ فتح سریالی سه تورنمنت مهم فوتبال که در کنار یورو 2008 و جام‌جهانی 2010 با بخت 50درصدی در سال 2012 کامل می‌شود تا نام «ویسنت دل‌بوسکه» را با قهرمانی در یک جام‌جهانی و یک جام‌ملت‌ها کنار «هلموت شول» آلمانی بنویسد. کسی که در راه افتخار با آلمان‌غربی برنده یورو1972 و کاپ طلایی جهان در سال 1974 شد تا هلموت شول را جاودانه کند.
فینال «ایتالیا - اسپانیا»؛ تکرار افتتاحیه گروه C است که با مساوی 1-1 در یک بازی محتاطانه و فکری به نفع هر دو ختم به خیر شد. 2 تیر چهار سال پیش، «ایتالیا - اسپانیا» برگزارکننده یکی از مسابقات مرحله یک‌چهارم نهایی یورو 2008 بودند. روزی که دو تیم در پایان 90 و 120 دقیقه بازی، بدون رد و بدل کردن گلی ناچاراً ضربات پنالتی را برای انتخاب تیم برتر برگزیدند که با نتیجه 2-4 جواز نیمه‌نهایی را به نام اسپانیا صادر کرد. برای امشب هم بیشتر کارشناس‌های یورو پیش‌بینی می‌کنند فینال 2012 به ضربات پنالتی بکشد. احتمالاً دو دروازه‌بان طراز اول جهان ضریب شهامت را در هر دو سرمربی کارکشته کم می‌کند تا با ریسک کمتری، در انتظار حوادث تعیین‌کننده، در امتداد همه دقایق ممکن بنشینند. شاید جالب باشد که بدانید این اولین فینال جام‌ملت‌های اروپا است که هر دو کاپیتان تیم‌ها درون دروازه‌ها می‌ایستند؛ بازوبندی که انگار چسبندگی دست‌ها را بیشتر می‌کند! دل‌بوسکه و چزاره پراندلی در همین تورنمنت برد در ضربات پنالتی را تجربه کرده‌اند و این از دلایل اصلی برای چنین انتظاری است، هرچند تکرار حوادث نیمه اول «ایتالیا - آلمان» و «بالوتلیِ شگفت‌انگیز» ممکن است همه معادلات را در همان شروع به هم بریزد.
دقیقاً سه هفته پیش بود؛ بالوتلی در نمایشی مایوس‌کننده مقابل اسپانیا در دقیقه 56 تعویض و آنتونیو دی‌ناتاله جانشینش شد. او 5 دقیقه بعد توپ را به دروازه کاسیاس چسباند. دوربین‌ها بلافاصله روی صورت سیاه و گیرای شماره 9 آتزوری‌ها زوم‌این کردند؛ تلفیق عمیقی از خشم و شادی و جایگاهی که به نظر می‌آمد به دی‌ناتاله واگذار شده است. یک بازی متوسط دیگر برابر کرواسی کافی بود تا مقابل ایرلند نیمکت‌نشین شود. پراندلی علیه او مصاحبه کرد؛ «باید متوجه مسئولیت‌ها باشد.» گل دقیقه 90 برابر ایرلند کمی وضعیت را متعادل کرد اما شاهکار خیره‌کننده‌اش مقابل آلمان بالوتلی را به آیکان امروز فوتبال ایتالیا و محبوب‌ترین بازیکن بازی‌های یورو تبدیل کرد؛ شرکت  EA Sports سازنده بازی‌های معروف کامپیوتری فیفا در صفحه رسمی‌اش با تصویری از شادی گل دوم ماریو بالوتلی می‌نویسد؛ «بدون شک یک شادی گل تازه به دنیای EA اضافه شد.»
اسپانیا که تا قبل از 2008 همیشه در حسرت افتخار بود، حالا ملاقات در بازی‌های فینال را به عادت عمومی تبدیل کرده و این تکرار جای شهامت را در ساق‌هایشان به دیپلماسی داده است؛ اسپانیای امروز مثل آلمان دهه 90 به فوتبال متفکر و نتیجه‌گرا گرایش دارد! دیگر تیکی‌تاکای مکتب بارسا یک نمایش دلپذیر و اشتهاآور در تیم اسپانیا نیست، بیشتر شبیه به یک استراتژی قدم به قدم شده تا سرنوشت بازی را تصاحب کند. دل‌بوسکه 61 ساله که پیرتر از سنش به نظر می‌آید جذابیت رقص فلامینکو را از اسپانیا گرفته تا به دیکتاتوری ماتادورها در فوتبال اروپا ادامه دهد؛ «ما و ایتالیا در دو زندگی موازی باید تمام آنچه را که از ما انتظار می‌رود انجام دهیم، همین.» پراندلی 54 ساله نیز با تیپی کلاسیک از یک مرد ایتالیایی که از افتخارات جهان مربیان جز دو بار صعود به سری‌آ ایتالیا سهم دیگری ندارد قاعدتاً نباید به چیزی جز شکست پیرمرد سبیلو و این فرصت تاریخی فکر کند که می‌گوید: «از اسپانیا نمی‌ترسیم.»
شطرنج مرگ‌بار امشب شاید با کمترین گل ممکن مختومه شود؛ اسپانیا در جریان بازی‌ها فقط همان یک گل خورده از ایتالیا را در کارنامه دارد. در مقابل ایتالیا، با سه گل خورده، همچنان مدعی است که سازمان دفاعی‌اش از هر تیم دیگری در اروپا موفق‌تر است. در ترافیک پرهیاهوی امشب ستاره‌ها، نقش‌های تعیین‌کننده را مثلث لاجوردی «بوفون – پیرلو - بالوتلی» و مربع اسپانیایی «کاسیاس – اینیستا – ژاوی - فابرگاس» ایفا خواهند کرد. در کنار پیکه، راموس، آلونسو، دروسی و کاسانو؛ فکر نمی‌کنید برای شکار ستاره، به جای آسمان، باید چشم به قلب پر تپش شهر کی‌یف دوخت!؟
یک‌شنبه 11 تیر 91

جمعه، تیر ۰۹، ۱۳۹۱

طلسم


پرسپولیسِ نفرین‌شده

رامتین جباری

... او شاید تنها آدم روی زمین است که بازگشت به عقب را پیشرفت به جلو می‌داند. پروژه ماشین زمان پروین در شروع متوقف شد. فردای استخاره نزدیکی‌های ظهر بود که رویانیان با استعفای چندباره‌اش رسماً اعلام کرد در پرسپولیس هیچ‌چیز سر جای خودش نیست. انگاری در پروسه استخاره یک مثبت و منفی جابجا شده بود. پروین انصراف داد تا برای چندمین بار در ده سال گذشته به او ثابت شود دورانش سرآمده؛ حالا رفقایی از جنس برادران عرب، حسین شلغم، آرش فرزین، دوستان پاتوق طرشت و ویلای لواسان نقشی در هدایت فکری هواداران پرسپولیس ندارند. پروین طی دهه گذشته به قدری علیه خودش اقدام کرده که امروز جزو ده اسم محبوب باشگاه پرسپولیس هم نیست. برای همین وقتی رو به هواداران پرسپولیس می‌گوید: «نگران نباشید، تمام امور را زیر نظر خواهم داشت.»، آنها را نگران‌تر می‌کند. گزینه‌ها تا عصر پنج‌شنبه دایی، درخشان و مایلی‌کهن بودند. این‌ها شاید همه سرمایه باشگاه پرسپولیس در دنیای خلوت مربی‌های ایرانی باشد؛ مردانی متوسط با کارنامه‌یی متوسط‌تر که تنها دلیل حضورشان سابقه‌یی است که به عنوان بازیکن دارند. ستاره‌های میلیاردی که حتی پروین را به هوس انداخت به چشم هر مربی دیگری هم می‌آید تا در سراب افتخارآفرینی با پرسپولیس مدل91 غرق شود. گردان، حسینی و بنگر ادامه بهارعربی بود که به دروازه و خط دفاعی پرسپولیس هم رسید، جغرافیای استراتژیکی که فصل گذشته بیشتر از 50 گل خورد. ترکیب قاضی و انصاری‌فرد هم آنقدر زهردار به نظر می‌رسد که هم‌وزن خط دفاعش معتبر باشد. در کنار کریمی، مهدوی‌کیا، ماهینی، که با ترکیبی از ستاره‌های باتجربه و جوان طرفداران را به لیگ دوازدهم دل‌خوش کرده بود. بی‌برنامه‌گی باشگاه در انتخاب سرمربی و قرارداد لرزانی که با دنیزلی بسته شده بود اما عمر این خوش دلی را کوتاه کرد. اگر سال گذشته خیمه‌شب بازی کاشانی و دعوای دایی فصل نقل و انتقالات را از پرسپولیس گرفت، امسال هم سردرگمی رویانیان زمان بدنسازی و آماده‌سازی پیش‌فصل را از این تیم دریغ کرد. خبر رسید دایی با راه‌آهن تمدید کرده و رویانیان هم دوباره خواب مربی خارجی را می‌بیند. گابریل کالدرون آرژانتینی یا هرکس دیگری، این «پرسپولیس نفرینی» طلسم شده؛ یکی باید این سحر را باطل کند که لیگ دوازدهم کابوسی‌تر از فصل گذشته در انتظار کهکشان میلیاردی پرسپولیس ثانیه شماری می‌‌کند!

شنبه 10 تیر 91
 

جمعه، تیر ۰۲، ۱۳۹۱

علف‌های هرز

علف‌های هرز

رامتین جباری

تعارف که نداریم. در فوتبال ایران «دلالی» داریم. از نوع بدش. از نوعی که مثل زالو خون فوتبال ایران را می‌مکد تا رگش را خشک کند. از نوعی که مثل موریانه می‌جود و نفوذ می‌کند. نفوذ می‌کند به مدیر، به مربی، به بازیکن، به داور و به خبرنگار. راه‌ها و میان‌برهای نفوذ را به هم وصل می‌کند و شبکه مافیایی‌اش را می‌سازد تا همه راه‌ها از خودش شروع و به خودش ختم کند. برده‌داری مدرن یا استثمار آدم شیوه‌یی است که دلالیسم بی‌رحم در فوتبال ایران آن را دنبال می‌کند. میز مدیریت، نیمکت مربی، دریبل بازیکن، سوت داور و قلم خبرنگار اقلامی است که دلال مثل مواد ممنوعه معامله می‌کند. برایش بازار سیاه می‌سازد. آدم می‌خرد. مدیر و مربی و بازیکن و داور و خبرنگار می‌فروشد. چهار سال گذشت از زمانی که «دلالی ناپاک» با ورود دستگاه امنیتی در فوتبال ایران مساله شد. عده‌یی را دستگیر کرد. به زندان رفتند. اطلاعاتی به دست آمد. سرنخ‌ها ردگیری شد. عزم جامعه‌ی دلواپس فوتبال جزم شد تا فوتبال پاک شود. در همان مقدمه دفترش بسته شد. آزاد شدند. بعضی از همان‌ها پیشرفت‌هایی هم کردند [که بماند!] سال قبل و چند ماهی مانده به انتخابات فدراسیون دوباره جبهه‌ی مقابله با دلالی ناسالم تشکیل شد. پرونده‌هایی را باز کردند. اسم‌ها با حروف مخفف رسانه‌یی شد. مسوولان مربوطه با شور وهیجان مصاحبه می‌کردند و وعده به آینده نزدیک می‌دادند. تا هفته آینده. تا ماه آینده. به زودی. هیچ‌کدام عملی نشد.
قرار بود مهرماه سال گذشته عده‌یی دستگیر شوند. نشد. مجلس هم ورود کرد؛ «مجلس به عنوان نهاد عالی نظارتی و قانونگذاری پیگیری‌هایی در این‌باره داشته و قرار است فراکسیون ورزش نیز در این مورد گزارشی تهیه و در صحن علنی قرائت کند.» این را یوسف‌نژاد که عضو فراکسیون ورزش مجلس وقت بود گفت. 19 دی 90. امروز که 3 تیر 91 است معلوم می‌شود تبلیغ انتخاباتی بوده. حالا مثل اینکه مقداد نجف‌نژاد رئیس این فراکسیون است. او که عضو هیات‌مدیره استقلال هم هست، از این قرار قبلی چیزی نمی‌گوید. دلالی و پول سیاه در فصل نقل‌وانتقالات لیگ‌دوازدم به بدترین وضعیت خود در تاریخ فوتبال ایران رسیده. رقم‌ها بالای میلیارد رفته. 900میلیون قرارداد منصفانه‌یی به نظر می‌آید. مربی و بازیکن بدون ترس با بدنام‌ترین دلال‌ها در یک قاب مشترک می‌نشینند. فوتبال ایران تندتر سقوط می‌کند. حساسیت‌ها اما کمتر شده. دلالی، فساد، زدوبند در فوتبال ما وجود دارد. از بازیکنی که سه اخطاره می‌شود تا قرارداد فصل بعدش را تضمین کند تا آقای سرمربی که با مدیر مربوطه می‌بندد. از بازیکن‌های خارجی. تا بازیکن‌های گمنام داخلی. از دستار مربی‌های یک شبه. تا معاونین ساعتی. همه جا ردپای دلال‌ها را می‌بینی. دلال اینجا. دلال اونجا. دلال همه‌جا. فقط کافیه دستت رو دراز کنی. تلفن زنگ می‌خوره. یکی پشت خط می‌گه: «تو رو خدا صداشو درنیارین. این خبرها رو کار نکنین.» هیس! 



شنبه 3 تیر 91
 

چهارشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۹۱

stars


بودجه دولتی، مدیران دولتی، لیگ دولتی

ستاره‌های میلیاردی

رامتین جباری

نگاه یک- سال گذشته همین موقع، تلاش می‌کردند تا به فکر یک سقف باشند؛ 350 میلیون. قبل‌ترش سپاهان که سقف را با خاک یکسان کرده بود قهرمان شده بود و حالا رقبا مدعی‌اند نظارت کافی نبوده، این قانون قدرت اجرایی ندارد و به مضحکه‌یی در فوتبال ما تبدیل شده است. کمیته‌های بررسی، نظارت و اعمال قانون یکی یکی در فدراسیون فوتبال تاسیس می‌شوند و از سازمان لیگ تا کمیته انضباطی، کمیته تخلفات حرفه‌ای و منشور لیگ درباره سقف اظهارنظر می‌کنند.
نگاه دو- «با تاکید دوباره بر رعایت سقف 350 میلیون تومان برای قرارداد مربیان و بازیکنان لیگ‌برتری به باشگاه‌ها هشدار می‌دهم که از تنظیم قراردادهای صوری خودداری کنند چرا که سازمان لیگ با هرگونه تخلفی در این زمینه قاطعانه برخورد خواهد کرد و بازیکنانی که سقف تعیین شده را رعایت نکنند با محرومیت یکساله روبرو خواهند شد.» این یکی از بامزه‌ترین اظهارنظرهای اینچنینی بود که رئیس وقت سازمان لیگ با همان قاطعیتی گفت که قرار بود با بازیکنانی که سقف تعیین شده را رعایت نکنند برخورد کند!
نگاه سه- سقف قرارداد روی ستون‌هایی که از پایه به شدت لق می‌زد دوام نیاورد، فرو ریخت و از تبعات خرابی‌اش بازیکن‌هایی شد که سقف زیر پای‌شان آمد؛ جای کف با سقف عوض شد. حالا اگر به بازیکنی که پای راستش به آن یکی پنالتی می‌زند بگویی «قرارداد؟»، از 350 میلیون به بالا را می‌گوید قرارداد! هرچند تعداد صفرها را با دست هم به سختی می‌شمارد.
نگاه چهار- برای لیگ دوازدهم بساط قانونی که خنده‌آور [هم گریه‌آور] بود تا بازدارنده عملاً برچیده شد تا امروز همان بازیکن‌ها تصور کنند حالا که سقف نیست باید قرارداد را با فرمول‌های تازه‌تری، که به گمان‌شان حق‌شان است، ببندند! رقم‌های میلیاردی این‌ور و آن‌ور می‌شوند. وقتی پای میلیارد در میان است مثلث «مدیر-دلال-مربی» خوب به هم می‌آیند. مجتبی جباری که نیمه بیشتر یک لیگ 34 هفته‌یی را به فیزیوتراپی، ریکاوری، بدنسازی و ترمیم زانو، رباط صلیبی، مینیسک و مچ خرابش سپری می‌کند در سن 31 سالگی زیر بار پیشنهاد 900 میلیونی استقلال نمی‌رود! ستاره‌های خط دفاعی پرسپولیس، با 32 و 34 سال سن، هر کدام قرارداد میلیاردی امضا می‌کنند که متمم و ضمیمه‌هایی هم دارد. آقای گل لیگ یازدهم به 5/1میلیارد استقلال نه گفته و با پرسپولیس ثبت کرده است! سایرین هم به همین منوال، دیگر بستن قرارداد 500میلیونی برای فوتبالیست‌های لیگ‌برتر ما افت دارد!
نگاه پنج- باشگاه پرسپولیس از بدهی 18 میلیاردی می‌گوید. رقم بدهکاری استقلال از 5 میلیارد بالاتر است. باقی باشگاه‌ها هم حال و روز مساعد‌تری ندارند؛ نه یک تراز مالی که حقیقی باشد، نه حداقل مناسبات کسب و کار که لازمه امروز یک باشگاه فوتبال است که طبق مقررات AFC باید ثبت تجاری داشته باشد. برنامه چشم‌انداز هم که در باشگاه‌های ما مدت‌ها است از حدقه درآمده!
نگاه شش- مدیریت فوتبال ما همه را به مسخره می‌گیرند. می‌روند زیر پل میرداماد، صد تومان می‌دهند به ثبت شرکت‌ها، اسم چند نفری را روی کاغذ می‌نویسند، امضایی می‌دهند و قبل از ظهر با شرکت تجاری ثبت شده به اسم باشگاه، همان حوالی به چلوکبابی می‌روند تا ناهاری به بدن بزنند و با دهان پر وقتی طاقار دوغ را سر می‌کشند به ریش قوانین AFC و فوتبال حرفه‌ای بخندند. بعد از ظهر هم با شکم سیر قراردادهای میلیاردی را به نام بمب‌هایشان می‌ترکانند.
نگاه هفت- خزانه دولت بودجه فوتبال را راساً تامین می‌کند؛ یکی پایش روی معدن مس است، یکی دستی در ذوب و صنایع فولاد دارد، آن یکی سرمایه نظامی و سپاهی، یکی هم وزارتخانه و کارخانه‌های دولت و شرکت‌های مادر تخصصی و نفت و گاز و بنزین؛ به تعبیر عامیانه پول مردم یا همان پول نفت یا هر عبارت دیگری که در موارد اینچنینی تکه کلام مردم است.
نگاه هشت- بودجه‌های میلیاردی خرج فوتبالی می‌شود که نه استادیوم دارد، نه باشگاه، نه پشتوانه. نه مدیر متخصص تربیت کرده، نه مربی کاربلد تمام عیار دارد، نه بازیکن استاندارد. لژیونرهایش از دوبی و دوحه دورتر نمی‌روند و پدیده‌هایش هم بیشتر از چند هفته دوام ندارند؛ اسم‌ها و ستاره‌های زینتی با عمر موقت ثمره فوتبالی است که با نفت کار می‌کند!
چهارشنبه 31 خرداد 91

شنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۱

خرگوش و کلاه


کی‌روش خرگوش زیر کلاه نیست!

رامتین جباری

پیشنهاد برای متفاوت بودن شما، یکی ژست مخالفت با «کارلوس کی‌روش» است. بله! همین شمایی که تا دیروز در هیاهوی اخبار و رسانه‌ها و ژورنالیست‌های به اصطلاح ورزشی! در سایه بودید و امروز به لطف قرار گرفتن در جبهه مخالف تیم‌ملی ایران به چشم می‌آیید. یک جور ژست روشنفکری هم به حساب می‌آید وقتی عامه فوتبال دوستان ایرانی تصور می‌کنند کی‌روش به درد فوتبال ایرانی می‌آید و شما بی‌مقدمه می‌گویید: «نه! کی‌روش هم مثل فلانی ترسو است.» یا «کی‌روش بلد نیست از داشته‌هایش استفاده کند.» و یا «تساوی برابر قطر فاجعه است.»
می‌شود به آن صحرای معروف زد و در جواب‌شان گفت: «تساوی برابر میزبان جام‌جهانی 2022، یعنی جام‌جهانی دو دوره بعد!، طبق منطق و روی همان کاغذ نام‌آشنا!، اتفاقاً نتیجه بدی نیست!»
اینجا باید دردمان بیاید. برد، مساوی یا حتی باخت جز نتیجه‌یی که به اسم فوتبال رقم خورده چیز فراتری نیست. اما میزبانی جام‌جهانی چرا! چیزِ فراتری است و درد دارد و باید دردمان بیاید که قطر، بله! «قطر»، میزبان جام‌جهانی می‌تواند باشد و میزبانی جام‌جهانی برای ما فقط یک رویای برای همیشه دست نیافتنی است که حسرتش تا ابد به دلمان می‌ماند. دردتان آمد؟ درد هم دارد.
قطر میزبان جام‌جهانی است و پول نفت و گاز را به رخ فیفا می‌کشد، در عوض ما هم پول نفت و گاز را خرج سر بریدن گاو و گوساله‌ها می‌کنیم تا مثلاً تمرین تیم ‌آبی پایتخت به چشم ژنرال متفاوت بیاید؛ درد این جاست.
اما گروهی از ما بلدیم که چطور زمین بازی را عوض کنیم و چهار امتیاز از دو بازی ابتدایی تیم‌ملی را به فاجعه تعبیر کنیم تا ژست‌مان در بیاید. مخالفان امروز کی‌روش یک مخرج مشترک دارند؛ آنها تا امروز حتی یک بازی لیگ ایران را نود دقیقه تمام ندیده‌اند یا اگر تماشا کرده‌اند سر درنیاوردند و قطعاً خبر ندارند که لیگ ایران ضعف بازیکن دارد! بله، ضعف بازیکن.
فوتبالی که قربانی دلالی و «مدیریت مبتنی بر نتیجه» می‌شود به ورطه بی‌بازیکنی می‌افتد و امروز که میانگین سنی تیم‌ملی ایران فاجعه است و هنوز دریبل‌های علی کریمی سر شوق‌مان می‌آورد و امیدمان به شوت‌های نزده نکونام است، طبیعی است که مقابل صد و هرچند هزار نفر! برابر قطر مساوی کنیم و از خلق حتی یک موقعیت جدی گل در مضیغه باشیم.
ما ملت همیشه در انتظار معجزه، ما مردمان همواره در حسرت ظهور یک قهرمان، ما خلق مستمر در آرزوی «آیا روزی کسی خواهد آمد که دوای همه دردهای ما باشد!؟» همه آرزوها و امیدهایمان را به نام «کارلوس کی‌روش» سند زدیم، به این آرزوی محال که او وردی بخواند و غول چراغ فوتبال ما بیدار شود.
شما به این امید بمانید و به رسالت تاریخی خود عمل کنید؛ بله! امروز سکوهای استادیوم آزادی این پتانسیل را دارد که علیه کی‌روش و تیم‌ملی «شعار وطن‌پرستانه!» سر دهد، و شما به رسالت خود طی همین چند روز عمل کردید. حالا شما خرگوش را از زیر کلاهی که بر سر دارید بیرون بیاورید.
شنبه 27 خرداد 91

شنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۹۱

یورو 2012

چیزهایی که بهتر است از EURO 2012 بدانی

قاره سبز در انتظار تابستان گرم و طولانی

رامتین جباری


اتفاق‌هایی مثل جام ملت‌های اروپا برای دور شدن از فضای نسبتاً مسموم فوتبال ایران قویاً توصیه شده، برای همین از مبدا تهران تِیک‌آف می‌کنیم و با ارتفاع نزدیک به چهارهزارپا و با سرعت میانگین 740 کیلومتر در ساعت، از آسمان کشورهای آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و روسیه می‌گذریم تا در پایتخت کشور اوکراین لَنداینگ کنیم؛ شهر کی‌یف. استادیوم المپیک این شهر روز یک‌شنبه 11 تیر 1391 راس ساعت نه و چهل‌وپنج دقیقه به وقت محلی میزبان فینال یورو 2012 و اختتامیه این دوره مسابقات است.

تورنمنت اما از پایتخت همسایه غربی اوکراین آغاز می‌شود؛ لهستان و شهر نوستالژیک ورشو. لهستانی‌ها این شهر را Warszawa می‌نویسند و وَرشاوا تلفظ می‌کنند. ورشو با 1716000 نفر دهمین شهر بزرگ اتحادیه اروپا از نظر جمعیت است که در جریان جنگ‌های دوم جهانی به شدت آسیب دید. سال 1323خورشیدی به دستور پیشوای آلمان نازی حملات همه‌جانبه زمینی و هوایی نزدیک به 95درصد پایتخت را با خاک یکسان کرد. و حالا 68 سال پس از دستور حمله آدولف‌هیتلر استادیوم ملی ورشو میزبان افتتاحیه بازی‌هاست و فاصله جمعه 19 خرداد 1391 تا آخرین بازی، زمانی است که دو کشور همسایه لهستان و اوکراین، سومین میزبانی مشترک تاریخ جام ملت‌های اروپا را در سال 2012 میلادی به جا می‌آورند.

29 فروردین 1386 وقتی کمیته اجرایی یوفا در شهر کاردیف، این دو کشور را در حالی به عنوان میزبان یورو 2012 اعلام کرد که دیگر نامزدهای بازی‌ها کشورهای ایتالیا و کرواسی-مجارستان (به طور مشترک) بودند، جز شهروندان لهستان و اوکراین کسی خوشحال نبود ولی امروز و با مرور شهرهای میزبان و استادیوم‌های مجهزشده و جذاب کمتر فوتبال دوستی است که آرزو نکند از اکسیژن هوای دو کشور شرقی قاره سبز سهمی نداشته باشد برای لمس فوتبال خالص و محض اروپایی.

از اسپانیا قهرمان جهان شروع می‌کنیم. قهرمان جام‌ملت‌های 2008 و جام‌جهانی 2010 آفریقای جنوبی. خیلی‌ها سلطه چند سال اخیر ماتادورها را در جهان فوتبال وامدار ایالت کاتالان، پپ گواردیولا و باشگاه معظم بارسلونا می‌دانند. اگر از کاسیاس مقدس فاکتور بگیریم، از خط دفاع تا ژاوی، اینیستا و نوک پیکان اسپانیا تقریباً محصول کارخانه بارسلون است و همین تئوریسین‌های پیشین دنیای فوتبال را مایوس می‌کند. همان‌هایی که کشمکش‌های سیاسی و دعواهای داخل مرزهای اسپانیا و ایالت‌های جدایی طلب و شبه یاغی در برابر حکومت پادشاهی اسپانیا را عامل اصلی عدم نتیجه‌گیری این کشور در قالب واحدی با نام تیم‌ملی اسپانیا می‌دانستند! حالا همین کارشناسان اسپانیا را شانس اول قهرمانی یورو2012 می‌دانند. این ساده‌ترین پیش‌بینی ممکن برای تابستان امسال است و دلیل اصلی برای بنگاه‌های شرط‌بندی که کمترین رِیت ممکن را به قهرمانی اسپانیا داده‌اند!
ویسنته دل‌بوسکه پیرمرد سبیلوی فوتبال اسپانیا آدرین‌لوپز مهاجم اتلتیکومادرید که در دیدار دوستانه دو هفته پیش مقابل صربستان گلزنی کرد و همچنین روبرتو سولدادو را در میان تعجب کارشناس‌ها از تیم ماتادورها کنار گذاشت و جالب‌تر اینکه پدرورودریگوئز مهاجم بارسا که پیش از این شانس کمی برای حضور در ترکیب 23 نفره اسپانیا داشت به تیم ملی دعوت شده است! آیا دستان ایکرکاسیاس برای بلندکردن جام قهرمانی همچنان نیرومند است؟
اسپانیا جام را از کشور لهستان آغاز می‌کند. گروه C و از 21 خرداد در مسابقه مهیجی که شروعی غافلگیرکننده است مقابل لاجوردی‌پوش‎‌های ایتالیا. دوره قبل، ایتالیا را همین اسپانیا در مرحله یک‌چهارم نهایی و در ضربات پنالتی با نتیجه 4 بر 2 حذف کرد؛ حالا و بعد از چهار سال فرصت انتقام پشت در خانه ایتالیا جفت پا ایستاده؛ اگرچه که سایه رسوایی مالی و تبانی بار دیگر بر سر فوتبال ایتالیا سنگینی می‌کند و بازیکنان تیم‌ملی در اردوی تدارکاتی درحالی به تمرینات روزانه‌شان برای حضور در جام‌ملت‌های اروپا ادامه می‌دهند که اردو محل تردد پلیس ایتالیا شده و بسیاری از ملی‌پوش‌های ایتالیایی حین تمرین حساب هم پس می‌دهند!
ایتالیایی‌ها که در سال 2000 تا یک قدمی قهرمانی پیش رفتند، تنها یک‌بار آن هم در سال 1968 در این رقابت‌ها به موفقیت رسیده‌اند. سزاره پراندلی سرمربی ایتالیا امیدوار است رسوایی تازه به خوش یمنی رسوایی سال 2006 باشد تا مثل جام‌جهانی آلمان، جام قهرمانی بازی‌ها را به اسم ایتالیا سند بزند. اما خبر بد برای طرفداران اسپانیا را هم یک‌شنبه 7 خرداد فاکس‌اسپورت به نقل از باشگاه بارسلونا مخابره می‌کند؛ «سسک فابرگاس به دلیل مصدومیت در جریان فینال کوپا دل ری مقابل اتلتیک‌بیلبائو و کشیدگی ران پای راست بین 7 تا 10 روز نیاز به استراحت دارد.» حالا حضور او در اولین بازی اسپانیا در یورو 2012 مقابل ایتالیا در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته! جمهوری ایرلند و کرواسی، دو تیم دیگر گروه C، از حالا خاطر پیش‌بینی کننده‌های جام را برای صعود اسپانیا و ایتالیا راحت کرده‌اند. خاطری که به شدت برای گروه B مسابقات پریشان است؛ گروه آلمان، هلند، پرتغال و دانمارک.
خبرنگار روزنامه پرتغالی آبولا به 100 کیلومتری شهر لیسبون سری زده تا در محل اردوی تیم پرتغال در کمپ اوبیدوس نظر کریس‌رونالدو کاپیتان سرشناس این کشور را درباره گروه مرگ بداند؛ «فکر می‌کنم تیم‌های همین گروه تکلیف قهرمانی یورو2012 را مشخص کنند. از نظر من پرتغال، آلمان و هلند شانس‌های مسلم قهرمانی هستند.» او درباره نخستین بازی تیمش برابر آلمان‌ها هم عقیده دارد؛ «می‌دانم چقدر این بازی سخت است. چون ما با یکی از مدعیان درجه اول فتح جام روبه‌رو می‌شویم. اما فکر می‌کنم شکست ژرمن‌ها قابل دسترس است. ما از آنها نمی‌ترسیم و فقط برایشان احترام قائلیم.»
در اروپا برعکس فضایی که در ایران جاری است جز خود ژرمن‌ها، تیم آلمان حامی دیگری ندارد. آلمانفیلی در ایران ریشه در جنگ‌های دوم جهانی و رادیو برلین دارد که سینه به سینه به ارث رسید البته از مجرای فوتبال و مدیوم تیم آلمان 1990.

20:45 به وقت محلی (23:15 به وقت تهران) شنبه شب، 22 خرداد، در شهر لویو اوکراین، تیم‌ملی آلمان به مصاف پرتغال می‌رود. قهرمان سه دوره جام‌ملت‌ها در سال‌های 1970، 1980 و 1996 سال‌هاست که دستش از لمس یک جام معتبر کوتاه مانده؛ 28 خرداد 1351 وقتی بود که بکن‌بائر برای نخستین بار جام ملت‌های اروپا را در کشور بلژیک بالای سر برد و امروز شاید راز نرسیدن دست‌های آلمان به یک جام معتبر کمبود دست‌های معتبری از جنس بکن‌بائر باشد! آن‌ها 6 خرداد شکست حیثیتی و تلخی را برابر همسایه جنوبی خود متحمل شدند. سوئیس 5 بر 3 یکی از مدعیان یورو2012 را شکست داد تا به باور مدیرورزشی تیم‌ملی فوتبال آلمان این شکست اگرچه تلخ اما تا قبل از حضور در جام‌ملت‌ها بسیار سودمند بوده باشد؛ اولیوربیرهوف می‌گوید: «ما در دو اردوی ساردینا و نیس، 14 روز پرفشار را پشت سر گذاشتیم و نتیجه‌یی ناراحت‌کننده مقابل سوئیس کسب کردیم. اما فکر می‌کنم در چند روز آینده آثار مثبت تمرینات در تیم نمایان شود.» یوهان‌کرایف کبیر هم برای لاله‌های نارنجی توصیه‌یی دارد؛ «ابراهیم‌آفلای یکی از بهترین بازیکنان تیم‌ملی هلند در مسابقات جام ملت‌ها خواهد بود. فان‌مارویک، سرمربی هلند باید با دقیق‌ترین برنامه‌ریزی تاکتیکی،‌ از این بازیکن به نحوی کاملا مطلوب در این مسابقات مهم بهره بگیرد. حتم دارم او یکی از بزرگان تیم ما در این مسابقات خواهد شد.» و دانمارک؛ وایکینگ‌ها با فلاشبکی به سال 1992 برای سال 2012 آرزو می‌کنند. صعود از این گروه برای آنها دستکمی از قهرمانی 20 سال پیش نخواهد داشت!
گروه A گروه یکی از دو میزبان مسابقات است؛ لهستان، یونان، جمهوری چک و روسیه. آن سال‌هایی که روسیه در دل حروف‌های اختصاری مثل CCCP یا USSR جا می‌گرفت یک‌بار و در سال 1960 فاتح اروپا شد؛ 52 سال پیش، کمی بیشتر از نیم قرن و زمانی که اروپا برای کشور شوراها کوچک بود. لئو یاشین افسانه‌یی از دروازه شوروی محافظت می‌کرد و هنوز به سبک ذهن‌های یخ‌زده داس و چکش، خاطره تابستان 1339 برای کمونیست‌های به جامانده، داغ‌ترین حادثه ممکن در تاریخ بازی‌هاست.
یونان بدون اتورهاگل هم یادآور جام‌ملت‌های 2004 در پرتغال است، جایی که یونان در اولین و آخرین مسابقه میزبان را نخست دو بر یک و سپس یک بر صفر شکست داد تا قهرمان شود. یونان پایه‌گذار سبکی نتیجه‌گرا در فوتبال شد که اگرچه محبوب نیست اما پیروان فراوانی روی نیمکت‌های فنی تیم‌های فوتبال در سراسر جهان دارد. یونان بعد از سال 2004 در هر تورنمنتی با خاطره آن سال شرکت می‌کند و بی سر و صدا حذف می‌شود. امسال هم قطعاً بحران اقتصادی یونان و احتمال جدایی‌اش از پول واحد اروپا خبرسازتر از تیم فوتبالش یونان را در تیتر خبرها نگه می‌دارد.
در واقع گروه A گروه بازنشسته‌های خوش‌صحبتی است که از سر صبح تا غروب روی نیمکت‌ پارک از افتخارات دوران جوانی می‌گویند؛ جمهوری چک هم آن سال‌هایی که چکسلواکی بود یک بار جام قهرمانی را در کشور یوگسلاوی به تصاحب خود در آورده اما حالا نه از چکسلواکی نشانی هست، نه از یوگسلاوی. هر دو به تاریخ سپرده شده‌اند و جمهوری چک تنها برتری‌اش به کشور اسلواکی مصادره خاطره 1976 و قهرمانی جام‌ملت‌هاست.
جمهوری چند حزبی با دو مجلس قانونگذاری در کشور لهستان هم، همه هم وغمش برگزاری آبرومند بازی‌ها و صعود به نیمه‌نهایی مسابقات است که پیش‌شرطش صعود از این گروه است، جایی که به نظر می‌آید بیشترین تعداد بازی‌های مساوی را در پی داشته باشد. آیا روسیه و لهستان به آسانی جواز حضور در مرحله بعد را می‌گیرند؟ به نظر جمهوری چک تکلیف این گروه را یک‌سره می‌کند.

در آخرین گروه مسابقات اما دیگر میزبان یورو2012 در مقایسه با وضعیت امروز لهستانی‌ها ادعای بیشتری در فوتبال دو دهه اخیر اروپا دارد. گروه D به میزبانی اوکراین و همراهی فرانسه، انگلیس و سوئد. فرانسه قهرمان دو دوره جام ملت‌های اروپا در سال‌های 1984 و 2000 هنوز در پی معجزه‌یی از جنس پلاتینی یا زیدان برای خلق یک افتخار اساسی دیگر است. لورن بلان ماموریت ویژه‌یی برای ورژن 2012 فرانسه دارد ولی در اولین قدم باید راه عبوری از بین میزبان بازی‌ها، بریتیش‌ها و وایکینگ‌های شمالی پیدا کند. یک‌شنبه گذشته در ادامه دیدارهای داغ دوستانه پیش از بازی‌ها، فرانسه 3 بر 2 ایسلند را شکست داد تا «خروس‌های آبی» که پس از ناکامی در رقابت‌های دو سال قبل آفریقای‌جنوبی می‌کوشند با آمادگی لازم به عنوان مدعی به رقابت‌های یورو 2012 وارد شوند کبک‌شان هم همنوا با لوگوی روی پیراهنشان خروس بخواند. نرخ مرگ در گروه D به شدت گروه B بالا نیست اما حضور میزبان در کنار دو اسم تاریخ‌ساز جهان فوتبال و سوئد که حریف آسانی قطعاً نیست از گروه D گروهی شبه مرگ ساخته که در کمین قربانی نام‌آوری در انتظار است.

انگلیس سابقه افتخارآمیزی در جام‌ملت‌ها ندارد. حسرت بزرگی که در قلب تک‌تک ساکنان جزیره خانه کرده کسب یک جام از معتبرترین رقابت‌های اروپایی است. حسرتی که در سال 1996 به اوج خود رسید و تیم انگلیس در نیمه‌نهایی و در خانه مغلوب ژرمن‌های مغرور و بدقلق شد. حالا آنها باور کرده‌اند که پرنده اقبال در تورنمنت‌های ملی کاری به کارشان ندارد! برای همین بسیاری عقیده دارند تیم انگلیس با کمترین سطح توقع مردم و رسانه راهی مسابقات می‌شود؛ ادگارداویدز ملی‌پوش اسبق هلند به روی هاجسون سرمربی تازه جزیره توصیه می‌کند؛ «بزرگ‌ترین چیز برای انگلیس آن است که آنها با سطح انتظارات پایین وارد یورو 2012 خواهند شد. معنای این حرف آن است که فشار روانی بر آنها کمتر از همیشه است. پس بدون فشار می توانند خیلی بهتر کار کنند. مهمترین توصیه‌ام به هاجسون استفاده ممتاز از جرارد است. فکر می کنم او بتواند کار فوق‌العاده‌ای انجام دهد و تیمش را به پیش ببرد.»
اما سول کمپل یورو2012 را از زاویه دیگری می‌بیند؛ مدافع سابق تیم‌ملی انگلیس این روز‌ها به شدت خبرساز شده، او به هواداران انگلیس هشدار داده برای دیدن بازی‌ها به اوکراین یا لهستان سفر نکنند چرا که ممکن است درون تابوت به خانه بازگردند. به گزارش دیلی‌میل، کمپل عقیده دارد رفتن به کشورهای میزبان به دلیل وجود برخوردهای خشونت‌آمیز و نژادپرستی ریسک بالایی دارد! «در خانه‌هایتان بمانید و بازی‌ها را از تلویزیون تماشا کنید» حالا باید منتظر واکنش ستاد برگزاری بازی‌ها بود. آیا انگلیس بازی را از زمین دیگری آغاز کرده است؟ BBC گزارش می‌دهد؛ «برخی از هواداران سلام‌ نازی داده‌، علیه بازیکنان سیاه‌پوست شعارهای نژادپرستانه داده و صدای میمون درآورده‌اند. همچنین تعدادی از دانشجویان آسیایی در ورزشگاه متالیست در خارکیف اوکراین مورد حمله قرار گرفته‌اند.»

فردای شبی که سوئد در آخرین بازی مرحله مقدماتی یورو2012 هلند را شکست داد، روزنامه‌های سراسری سوئد با درشت‌ترین تیتر ممکن لقب شعبده بزرگ را به بازی تیم‌شان دادند. سوئد در این مرحله در پنج بازی خانگی برابر هلند، مجارستان، فنلاند، مولدووا و سن‌مارینو پیروز شد و در بازی‌های بیرون از خانه به هلند و مجارستان باخت تا با هشت پیروزی و بدون تساوی سهمیه مستقیم به جام‌ملت‌ها را از آن خود کند. سوئدی‌ها همین دو هفته پیش طعم مطلق موفقیت را در یک رقابت محبوب اروپایی با مخاطبی پانصدمیلیونی در سراسر جهان چشیده‌اند. اگرچه برنده یوروویژن را آرای مردم اروپا تعیین می‌کند که در فوتبال بی‌اثر است اما همین فتح هنری چنان شوری به جامعه سوئد هدید داده که آنها تصور می‌کنند برای هر کاری توانا شده‌اند. حالا اگر «لورین» و جایزه سفید یوروویژن2012 نماد موفقیت امروز در کشور سه تاج اسکاندیناوی و قاره سبز است، آبی طلایی‌پوشان سوئدی برای رسیدن به چنین سطحی به چیزی فراتر از معجزه نیازمندند.

دوشنبه 22 خرداد آخرین بازی دور اول مسابقات و نخستین بازی دیگر میزبان یورو2012 برگزار می‌شود؛ سوئد-اوکراین. کشور اوکراین روز اول شهریور 1370 استقلال خود را اعلام کرد و جالب اینکه ایران نخستین کشوری بود که 120 روز بعد از اعلام استقلال، اوکراین را به رسمیت شناخت. امروز و 21 سال پس از استقلال، جام ملت‌های اروپا دومین حادثه خبری جهان‌شمول است که پس از یولیا تیموشنکو، اوکراین را سر زبان‌ها می‌اندازد. نخست‌وزیر اسبق و 52 ساله اوکراین که بیرون از مرزهای اوکراین به عنوان زیباترین سیاست‌مدار دنیا از معدود سلبریتی‌های جهان سیاست است که با محکومیتی هفت ساله پشت میله‌ها رفت تا چند کشور اروپایی یورو2012 را تهدید به تحریم کنند! مثلث «اوکراین-یولیا-جام ‌ملت‌ها» سه ضلع خبرآور تابستان داغ امسال خواهند بود.

یک سایت راهنمای توریست برای سفر اوکراین هشدار داده؛ «جرائم خرد و خيابانی همچون كيف‌قاپی، باج‌گيری، تهديد و ارعاب و ايجاد مزاحمت از مسائل نگران كننده اجتماعی در اوكراين است و برخی توريست‌ها و اتباع خارجی قربانيان كيف‌قاپی و سرقت هستند.» از این حیث اوکراین شاید کمتر شبیه به یک کشور اروپایی باشد برای همین کمیته اجرایی یوفا به مقامات برگزاری اوکراین تذکر جدی داده تا جو پیرامون مسابقات از معضلات اجتماعی کشور میزبان صدمه نبیند! لهستان هم بواسطه مصرف بی حدوحصر مشروبات الکلی خود را از سایر کشورهای قاره اروپا متمایز کرده تا میزبانی دو کشور اوکراین و لهستان در سایه حوادث خیابانی در انتظار، مستعد خبرهای ناگواری باشد!
یک توپ گرد فوتبال اما حدود سه هفته، تمام اروپا و در ادامه سرتاسر جهان را به هم پیوند می‌زند تا با گره خوردن هنجار و ناهنجارها، از سیاست و هنر تا الکل و جرم‌های خیابانی، سرنوشت توپ و تور دروازه‌ها را به تماشا بنشینند. فوتبال اروپا فوتبال نظریه «زیباترین نوع بازی، بازی ساده»، فوتبال اروپا فوتبال شیوه تهاجمی و بازی مهیج، فوتبال اروپا فوتبال اوقات دیدنی و زیبا، فوتبال اروپا فوتبال لذت‌بردن از فوتبال، فوتبال اروپا فوتبال ابتکارعمل و فوتبال اروپا یعنی جام‌ ملت‌های اروپا و آخرین پدیده آن یعنی همین Euro 2012! بنابراین این شانس تاریخی را از خود دریغ نکنید و لحظه به لحظه بازی‌های یورو را ببلعید. این یک توصیه جدی برای ساکنان تعطیلات این تابستان گرم و طولانی است.








ویژه‌ی جام‌ملت‌های اروپا 2012
شنبه 20 خرداد 1391

چهارشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۹۱

حاجی آقا آکتور سینما


فتح‌اله‌زاده: با قدرت به کارم ادامه می‌دهم

حاجی آقا آکتور سینما

رامتین جباری

هشتاد سال پیش، آوانس اوگانیاس دومین فیلم داستانی تاریخ سینمای ایران را ساخت. فیلمی که به نظر اسمش مهمتر از جایگاه تاریخی‌اش در سینمای ایران است؛ «حاجی آقا آکتور سینما».
ما ایرانی‌ها وقتی به جای هنرپیشه کسی را «آکتور» یا «آکتور سینما» صدا می‌کنیم، یک مفهوم اضافه‌تری را جدای از هنر نمایش و بازیگری به فرد نامیده‌شده نسبت می‌دهیم؛ نوعی آل‌کاپونیسم، یک جور کلاه‌برداری شیک، یا مدلی از زرنگی و رندی آمیخته با مظلوم نمایی و استوار بر پوپولیسم؛ این می‌شود تعبیر خیابانی آکتور وقتی رو به یک نفر می‌گوییم: «بسه دیگه! فیلم نیا.»
فارس سه‌شنبه شب گزارش می‌دهد؛ «علی فتح‌اله‌زاده مدیرعامل باشگاه استقلال که روز شنبه گذشته تصمیم گرفت از مدیرعاملی این باشگاه کناره‌گیری کند در جلسه عصر امروز هیات‌مدیره این باشگاه شرکت کرد و پس از برطرف شدن سوءتفاهمات در سمت خود ابقا شد و به کار خود ادامه خواهد داد.»
«سوءتفاهم» همان چیزی است که یک‌بار هم ده روز پیش در ساختمان وزارت ورزش بین رسولی‌نژاد (پدر)، حاجی (همان فتل خودمان) و امیر رفع و رجوع شده بود تا حکم سرمربی منتخب هیات‌مدیره! با امضای مدیرعامل قانونی شود. در همان جلسه بود که فتل فهمید برای لیگ دوازدهم کجای کار استقلال است، وقتی رسولی‌نژاد (پدر) با قاطعیت به گزارشگر شبکه خبر گفت: «به سرمربی اختیار تام دادیم.» و همزمان امیر هم خبر داد؛ «لیست خرید را به هیات‌مدیره دادم.» در واقع سوءتفاهم، شخص «فتح‌اله‌زاده» بود. او فکر می‌کرد اختیار انتخاب سرمربی با مدیرعامل است و سرمربی هم باید فهرست بازیکنانش را به مدیرعامل بدهد.
حاجی سه‌شنبه شب بعد از جلسه با هیات‌مدیره و ایضاً امیر می‌گوید: «عصر امروز به همراه دوستان در جلسه‌یی مهم شرکت کردیم که در این نشست سایر اعضای هیات‌مدیره همدل و هم‌قسم شدیم تا برای موفقیت استقلال تلاش کنیم و من نیز تصمیم گرفتم بازهم در کنار هواداران استقلال برای موفقیت این تیم به کارم ادامه دهم. امیر قلعه‌نویی نیز در این جلسه حضور داشت و به جمع‌بندی‌های خوبی رسیدیم. نقطه‌نظرات خود را گرفتیم و قرار شد از امشب با قدرت و جدیت نسبت به گذشته به کارم ادامه دهم.» حالا باید از حاجی پرسید چه چیز جدیدی در این جلسه بود که پیش از این نبود و منجر به استعفای شنبه‌شب و بستن موبایل به روی رسولی‌نژاد (پدر و پسر) و امیر شد!؟
جواب حاجی جایی در فاصله شنبه‌شب تا صبح سه‌شنبه است؛ او ابتدا یکی دو مصاحبه رسمی علیه اعضای هیات‌مدیره و در راس آن رسولی‌نژاد (پدر) و فرزامی منتشر و آنها را [به درستی] عامل اصلی بحران استقلال در هفته‌های آخر لیگ یازدهم معرفی کرد و به طور موازی، به کمک دوستان رسانه‌یی‌اش، نقاب از چهره سایه‌نشین این روزهای استقلال برداشت. عکس رسولی‌نژاد (پسر) در سایت‌های غیررسمی و شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد تا رضارسولی‌نژاد 25 ساله به عنوان نقش اول تصمیم‌های اخیر هیات‌مدیره استقلال معرفی شود. آخرین پاتک حاجی هم زمانی بود که «هیات رسیدگی به تخلفات حرفه‌ای فوتبال» راس ساعت 11 و ده دقیقه پیش از ظهر به استقلال و شخصِ امیر تذکر رسمی داد؛ «در صورتی که همکاری این دلال ممنوع‌الفعالیت با قلعه‌نویی سرمربی تیم فوتبال استقلال و این باشگاه ادامه داشته باشد از ثبت قرارداد بازیکنان این باشگاه برای فصل آینده جلوگیری به عمل خواهد آمد.» اتفاقاً عکس دلال ممنوع‌الفعالیت هم با همان سبک و سیاق عکس «رضا» پخش شد تا امیر و دوستانش به گوشه رینگ بروند.
امیر که همواره از سوی منتقدانش به عبور از راه‌های میانبر موفقیت در فوتبال ایران متهم می‌شود با این تذکر رسمی فدراسیون آچمز و برای بازگشت فتح‌اله‌زاده دست به دامن رسولی‌نژاد (پدر و پسر) شد.
و داستان ادامه دارد. داستان امیر که استقلال را فقط با خودش می‌خواهد. داستان حاجی که استقلال را بدون خودش نمی‌خواهد. داستان رسولی‌نژادها که تازگی‌ها استقلال زیر زبانشان مزه کرده و داستان بی‌نوایی این روزهای استقلال که اسیر دست‌هایی است که جز خودشان و منافع شخصی‌شان هیچ دغدغه دیگری ندارند.
ضمناً فقط «حبیب‌اله خان‌مراد» (بازیگر فیلم حاجی آقا) نبود که آکتور سینما شد. این روزها همه ما آکتورهای درجه یکی هستیم، فقط شانس بد اینکه، نور پروژکتورها زیادی زیاد است و همه کلک‌های‌مان لو می‌رود. ای کاش یکی با صدای بلند بگوید؛ ««بسه دیگه! فیلم نیاین.» سر راه که به جلسه هیات‌مدیره میایی چراغ‌ها را هم خاموش کن.
پنج‌شنبه 18 خرداد 91