جمعه، تیر ۱۷، ۱۳۹۰

رویای دست های خالی





کی روش؛ دوِ ممتاز، یکِ متوسط
   رامتین جباری                   


رویای حضور در جام جهانی، نخستین بار سال 2002 در قبای سرمربی و با تیم آفریقای جنوبی، برای اش واقعی شد. با نمایشی بهتر از آنچه انتظار می رفت و یک بدشانسی محض در مسابقه ای که سرنوشت اش دست او نبود. «پاراگوئه» مقابل «اسلوونی» بازی دو یک را، سه بر یک برد، تا به حکم یک گل زده بیشتر در جدول گروه B، منجر به حذف آفریقای جنوبی و کی روش شود. دیدار بعدی اش با جام جهانی، باز آفریقای جنوبی بود که اینبار میزبان جام و تیم «پرتغالِ کی روش» بود. دو تساوی و یک برد برابر کره شمالی، تنها سهم او از جام جهانی 2010 شد، تا با باخت به اسپانیا در مرحله یک شانزدهم، از جام جهانی و پرتغال، باهم خداحافظی کند.                                
انگلیس 1966، جایی است که فوتبال و جام جهانی برای کارلو سیزده ساله کشف شد. «کارلوس کی روش» مسحور اعجوبه ای شد که برای تاریخ فوتبال پرتغال، سند اعتبار است؛ اوزه بیو، ملقب به مروارید یا پلنگ سیاه. جام جهانی و مروارید سیاه، همه اشتیاق نوجوانی بود که تا قبل از استقلال موزامبیک در سال 1975 و کوچ دائمی به کشور پرتغال، در جمع آفریقایی هایی دنبال توپ می دوید که زندگی با رویاهای بزرگ را به خوبی آموخته اند. رویایی که برای او هرگز از سطح یک فوتبالیست متوسط بالاتر نرفت.
سودای مربی شدن پاسخی برای همه آن تمنای سالهای جوانی بود. در 36 سالگی کار با زیر بیست ساله های پرتغال را شروع کرد و استعدادش در کشف و پرورش بازیکن تا جایی بود که از نوجوانانی گمنام، نسل طلایی فوتبال پرتغال را ساخت. لوئیس فیگو، روی کاستا، فرناندو کوتو، ژائو پینتو و ویکتو بایا، که نام بعضی شان تا کنار نام «اوزه بیو» بالا رفت. و این دلیل اصلی فرگوسن برای انتخاب یک دهه بعد «کی روش» بود؛ «او متخصص کار با جوانان است.» سر الکس فرگوسن که در دو مقطع زمانی، نزدیک به شش سال، در منچستریونایتد با او کار کرده است، درباره اش می گوید: «کارلو خلاق است و برای کشف استعدادهای تازه صبر و تحمل دارد.» فاصله این دو مقطع زمانی وقتی است که او راهی سرزمین ماتادورها شد تا مرد اول «کهکشانی ها» باشد.


«اگر از من بپرسید که آیا قرارداد با کی روش یک اشتباه بود، باید اعتراف کنم؛ بله، ما اشتباه کردیم.» فلورنتینو پرس وقتی قرارداد دو ساله رئال مادرید با کی روش را در پایان سال اول فسخ می کرد، همه تقصیرها را به گردن کی روش انداخت و تنها سهمی که از ناکامی مطلق رئال در فصل 04-2003 برای خود به عنوان رئیس باشگاه قائل شد، همین انتخاب «کی روش» بود، تا او باردیگر به صندلی شماره دو شیاطین سرخ و دست راست فرگوسن بازگردد.
او یک «شماره دو» ممتاز و یک نفر اول متوسط است. سطح متوسطی که بی شک از اندازه های تعریف شده امروز فوتبال ایران بالاتر است و این همان تفاوتی است که وقتی او را با یک های پیشین نیمکت ایران مقایسه می کنیم، تایید خواهیم کرد؛ «بله، او بی گمان انتخاب بهتری است.»
کی روش به اندازه شهرتی که در جهان فوتبال دارد، دست هایش پر نیست. هنوز کفه سابقه کار با فرگوسن سنگین تر از روزهایی است که سرمربی رئال، آفریقای جنوبی و حتی پرتغال بود. و مطمئناً سیر گذار از نیمکت پرتغال به ایران، پیشرفت حرفه ای در کارنامه اش به حساب نمی آید. اما تیم ملی ایران شاید آن پتانسیل را دارد تا راه میانبری باشد برای مردی که در 58 سالگی هنوز دستاوردی برای خیره کردن چشمها ندارد.
«یک تیم، یک هدف، یک رویا» این شعار کی روش برای کار با تیم ملی ایران است که حدود دو ماه پیش در کنفرانس مطبوعاتی اش اعلام کرد. مردی که در پی رویاهایش، حالا به سرنوشت فوتبال ایران گره خورده است. او برای فوتبال رنجور ایران که دیگر نای تب کردن هم ندارد، نسخه شفابخشی تجویز می کند: «عرق بریزید» به عقیده کی روش به جای همه اشک هایی که این سالها بازیکنان تیم ملی در مواقع شکست ریخته اند، باید تلاش کرد تا پیراهن تیم ملی با دویدن خیس شود؛ «گریه بس است، حالا نوبت رقبای شماست که اشک بریزند.» روی دیگر این سکه، نیاز مبرم فوتبال ایران به «تخصص ویژه» کی روش، در تعریفی است که فرگی از او ارائه می دهد، فوتبالی که به خلاقیت، کشف استعداد و صبر کی روش نیازمند است. نگاهی به فهرست تیم ملی ایران برای ردگیری این تخصص ویژه کار نسبتاً سختی است و در نهایت به قاسم حدادی فر، حسین ماهینی، قاسم دهنوی، مصطفی سیفی و محمد قاضی ختم می شود، که اگرچه نام های تازه ای به شمار می آیند اما پیش از انتخاب کی روش، در لیگ ایران مطرح بودند و این قطعاً در اندازه های تعریفی نیست که فرگوسن از او دارد.
فصل مشترک رویای امروز کی روش و ایران، حضور در جام جهانی 2014 و موفقیتی متناسب با مقیاس «ایران با کی روش» است که بی تردید از مسیر «تغییر نسل بنیادین» فوتبال ایران می گذرد. شماره دو ممتاز، به شرطی که از موفقیت های مقطعی با تیم ملی چشم پوشی کند، می تواند «شماره یک» اثبات شده ای شود اگر پینتو، کاستا و فیگوهای فوتبال ایران را معرفی کند، تا برزیل 2014، رویای شیرین انگلیس 1966 دیروز، برای نسل امروز ایران باشد.
شنبه 18 تیر 90


هیچ نظری موجود نیست: