- طعم اولین دیدار پنهانی هنوز در من جاری ست.
تمام من، برای تمام تو.
تمام تو، از آن تمام من.
دل لرزه های چیدن یک بوسه، تقابل سپید شرم و خواهش.
- من کجای کوچه باغ خاطره هامان جا مانده ام؟
نشانی اش را می گویم، تو من را پیدا کن.
این جا بوی کاه گل می آید، کمی باران می بارد و عشق بازی اش رنگ داغی از بلوغ دارد.
- بازهم خواهم گفت از این کوچه...
۲ نظر:
بوی نم غوغا می کند
چقدر نفس هامان محتاج این لحظه هایند
زمانی که
صادقانه مهر را فریاد می زنی
در کنار ممتد دلهره های روزانه
آرامش میابی
اگر چه عطرکاه گل تو را مدهوش می کند
اما ...........
و یک بار هم بگذار ما پیدایش کنیم ! همیشه منتظر پیدا شدن بمانیم؟
ارسال یک نظر