سه‌شنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۹۰

گلوله‌های برفی

 
مصائب مردی که کاریزما ندارد 
رامتین جباری         

شاید گناه «پرویز مظلومی» ناسازگاری با فاکتورهای تعریف شده برای رسانه‌ در جذب مخاطب است. در این کلیشه سنتی، میمیک چهره، تن صدا، گفت‌و گوها و در مجموع پکیج «پرویز مظلومی» کاریزماتیک نیست و گیرایی ندارد. عصبانیت و اعتراض او کسی را میخکوب نمی‌کند و با عکس‌العمل‌هایش برای زمان‌های شادی، قند در دل کسی آب نمی‌شود؛ پس «پرویز مظلومی» حمایت رسانه‌های جمعی را ندارد چرا که «بفروش» نیست.
فصل گذشته استقلال در روزهای حساس نقل و انتقالات گرفتار تغییر و تحولات مدیریتی شد. رفتن مهندس واعظ آشتیانی و آمدن «حاج دکترعلی فتح‌اله‌زاده خویی» همراه شد با کوچ دسته جمعی ستاره‌های استقلال به سپاهان، استیل‌آذین و یکی دو تیم دیگر تا برنامه‌های ذهنی قلعه‌نویی برای تیم اول اصفهان و مصطفی آجرلو برای تیم حسین هدایتی اجرایی شوند.
مظلومی با تیمی که بازار خرید را از دست داده بود و دیر بسته شد، با اختلاف یک امتیار در حالی نایب قهرمان «لیگ دهم» شد که چهار امتیاز از تیم قهرمان گرفته بود و مهمتر برای هواداران تیفوسی استقلال، هر دو بازی رفت و برگشت مقابل پرسپولیس را برد تا انتقام سختی از گل دقیقه 86 کریم باقری در داربی 68 گرفته شود؛ اما مظلومی اگرچه ملقب به «پرویز رفت و برگشت» شد، محبوب نشد!
با پایان لیگ دهم، رسانه‌ها با تیترهایی از فتح‌اله‌زاده افکار عمومی را برای اکران «جدایی پرویز از استقلال» آماده می‌کردند که بی‌توجه به قرارداد دو ساله سرمربی تیمش می‌گفت؛ «قلعه‌نویی گزینه اول من است.»، «من هم با این مهره‌ها استقلال را قهرمان می‌کنم»، «مربی خوب با این نفرات دو جام می‌گیرد، مظلومی یک جام» و عبارت‌های مشابه دیگر‌!
«لیگ یازدهم» ولی با پرویز مظلومی آغاز شد. آغازی که رازش در همان برد دو گانه داربی بود و این جدایی را غیر ممکن کرد! استقلال با جذب ستاره‌های درخشان «کهکشانی» شد. لیگ را خوب شروع کرد و با فتح سریالی داربی در 25 شهریور، مظلومی «پرویز دوبله سوبله» شد، ولی کماکان محبوبیتی از جنس چهره‌های روی جلد پیدا نکرد. بردها به پای ستاره‌ها نوشته شد (و البته هنوز می‌شود) و مظلومی که بهترین انتخاب برای وقت‌های ناکامی است.
برای مواخذه مظلومی و کادرفنی استقلال، پس از دو باخت اخیر، آنقدر عجله شد که فتح‌اله‌زاده فرصت نکرد برای شرکت در جلسه اضطراری کفش بپوشد و با دمپایی «مظلومی» را به «حاشیه» برد و فراموش شد او و همکارانش با برد سه بر صفر پرسپولیس در مرحله یک‌چهارم، با ثبت رکورد چهارمین پیروزی پیاپی داربی، در یک قدمی کسب جام‌حذفی اند! تا جایی که مظلومی در مصاحبه‌یی رسماً از عنوان «پرویز سوبله چوبله» استعفاء می‌دهد.
مجیدی از راهی پر ابهام از استقلال جدا می‌شود، خسرو حیدری و میداوودی هنوز به آمادگی کامل نرسیده‌اند، آندو تیموریان تا فروردین 91 به دوره نقاهت می‌رود، امیرآبادی مصدوم است و دیگر بازیکن‌های مصدوم یا محروم!، اما لقب «کهکشانی» میلی‌متری از تیم مظلومی دور نمی‌شود تا او برای روزی که حتی لیست 18 نفره‌اش کامل نیست از فشار سنگین ستاره‌ها خارج نشود!
اگر فوتبال را برای «فوتبال» و استقلال را برای «استقلال» بخواهیم، راه لذت بردن را برای هواداران بی‌شمار این تیم به سمت منافع شخصی کج نمی‌کنیم. آن‌هایی که «استقلال»، «پرسپولیس» و یا هر تیم مردمی دیگر را فقط با خودشان موفق و قهرمان می‌خواهند سر بزنگاه‌های سرنوشت‌ساز مشغول کار می‌شوند! پس برای حمایت‌های منطقی و پایدار، «هواداران حقیقی» بی‌تفاوت و «رسانه‌های متعهد» خسیس نباشند.
«استقلالِ مظلومی» یک مجموعه کامل قطعاً نیست. نقص‌های مشخصی دارد اما چاره‌اش در تضعیف جایگاه رسانه‌یی مظلومی نیست. تیم او تیمی «دوست‌داشتنی» است که دلایل موجهی را برای «حمایت» به رخ می‌کشد تا بهتر شود. در دایره فنی مربیان ما، پرویز مظلومی و کارنامه‌اش در گروه مربیان «بیشتر موفق» است، پروژکتورها اما چهره او را روی صحنه نمایش فوتبال ایران روشن نمی‌کنند!

سه‌شنبه 11 بهمن 90

شنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۹۰

دوباره اعتماد





تراکتور و سرمربی‌اش؛ سایه به سایه استقلال
صدای پای امیر بیخ گوش مظلومی
رامتین جباری      

با دو باخت پیاپی به «مس کرمان» در تهران و «فجرسپاسی» در شیراز، پرویز مظلومی به بحران «سلام» کرد و با جلسه اضطراری آقای مدیر و بعضی از اعضای هیات‌مدیره، مراسم رسمی استقبال از «بحران» هم برگزار شد! و این تنها شیوه مدیریتی «علی فتح‌اله‌زاده خویی» برای بزنگاه‌های بحرانی است. وقت‌هایی که استقلال می‌بازد و کادرفنی در وضعیتی «بی دفاع»، سیبل حمله‌های انتقادی می‌شود!
فتح‌اله‌زاده در مواقع اینچنینی پشت هیات‌مدیره سنگر می‌گیرد و مرزی روشن بین میزش! با «سرمربیِ در آستانه سراشیبی» می‌کشد. نمونه‌های تاریخی این شیوه‌ی «مدیریت بحران» فتح‌اله‌زاده از نمونه‌های ماندگار خالی کردن پشت سرمربی یک تیم در ایران است. از «ناصرحجازی» تا «فیروز کریمی» و از «پورحیدری» تا «رولند کخ»، قربانی همین مسیر حاجی برای گذار از بحران شدند.
فتح‌اله‌زاده با سرمربی تیمش کاری می‌کند که مثلاً دیدار «استقلال – فولاد خوزستان» چهارشنبه عصر، برای پرویز مظلومی {که تیمش صدرنشین لیگ‌برتر، فینالیست جام‌حذفی، نایب قهرمان لیگ‌دهم و برنده چهار داربی پیاپی بدون حتی یک گل خورده است!} قمار مرگ و زندگی شود!
یک مساوی برابر تیم قابل احترام مجید جلالی کافی بود تا «تاج» سرمربیگری از سر «پرویز» برداشته شود، بدون تعجب حتی یک نفر و این از دیگر هنرهای این روش مدیریت است که آقای مدیرِ آشنا با ذائقه کلاسیک رسانه‌های ورزشی، به آسانی آن را هدایت می‌کند.
برداشتن تاج نه به معنای برکناری مظلومی که به این تعبیر که به چنان سرنوشتی دچار می‌شد که وقت رفتن، طوری از استقلال برود که هرگز آلترناتیو این نیمکت برای آینده! هم نباشد.
برای خواندن دست برخی دیگر نیاز به وام گرفتن از «زنده‌یاد غلامحسین نقشینه» نیست که به کاراکتر اصلی رمان «دایی جان ناپلئون» روحی ابدی بخشید، بدون «تئوری توطئه» هم می‌توان «معادله»‌ی جوی را که علیه «پرویز مظلومی»، به ویژه پس از دو باخت پیاپی، راهبری شد، در کنار {به عنوان نمونه} مصاحبه سیاوش اکبرپور برای همین روزها که می‌گوید: «با تراکتور قهرمان می‌شویم و با امیرخان برمی‌گردیم استقلال.» حل کرد!
حالا مرور اتفاق‌های روی سکوها خالی از لطف نیست. جایگاه 9 استادیوم آزادی، روزهای بازی استقلال، صدای بلند اپوزیسیون همیشگی نیمکت استقلال برای گروه خاصی است که استقلال را بدون خود موفق نمی‌خواهد!
از روی سکوها خبر می‌رسد که تشویق بازیکن‌های نیمکت‌نشین یا تعویضی از همین جنس دستورهای کار است. (نمونه اخیرش تشویق بازیکن‌های تعویض شده استقلال با شاهین پس از گل دوم بوشهری‌ها) برای همین پرویز مظلومی می‌گوید: «حتی روزهایی هم که می‌بریم وقتی از آن گوشه استادیوم رد می‌شوم به من تکه می‌اندازند!» و علامت سوال بزرگی درباره نزدیکان به این اپوزیسیون که از مدیران، معاونان و مشاوران امروز فتح‌اله‌زاده و باشگاه استقلال اند و یا هدایت سکوهای موثر استادیوم را به عهده دارند. رئیس کانون هواداران استقلال، بازی «پرسپولیس-تراکتور» را از جایگاه ویژه! به تماشا می‌نشیند و کسی نمی‌پرسد وظیفه سازمانی کانون هواداران استقلال برای روز بازی پرسپولیس برابر تراکتور چیست!؟ آیا تشویق تیم‌های رو در روی پرسپولیس هم به عهده کانون هواداران استقلال است؟ و این یکی از صدها سوالی است که اخیراً -از بی اهمیت‌ترین موضوع‌ها تا بحث برانگیزترین خبرها {جدایی فرهاد مجیدی}- به ذهن بدبین به فوتبال ایران و حواشی ویرانگرش خطور می‌کند.
مثلاً شخصی با اسم مخفف «الف گ» که در دوره‌های قبلی هدایت استقلال مسافر اردوهای خارج از کشور این تیم نیز بود، این روزها جو را علیه «پرویز مظلومی» و همکارانش به شدت هدایت می‌کند. «الف گ»، «میم ت»، «ر ه» و یکی دو نفر از دیگر چهره‌های سرشناس سکوها، سر بزنگاه‌های مقتضی! از پرویز «سوبله چوبله»، «مربی ترسو، نمی‌خواهیم نمی‌خواهیم» می‌سازند تا برای هر دقیقه از بازی با فولاد، نفس را در سینه‌ی «مظلومی» به شماره بیاندازد.
حروف مخفف که حالا استعاره از بطن ناهنجاری‌های بزرگ در فوتبال کوچک ایران است، راه را برای حروف غیر مخفف باز می‌کنند. پس بی راه نیست وقتی مجید جلالی در جواب به ناکامی در فوتبال آسیا می‌گوید: «راه‌های تضمین شده موفقیت در فوتبال ایران، خارج از مرزهای ایران کارایی ندارد.»
شنبه 8 بهمن 90

جمعه، دی ۲۳، ۱۳۹۰