یکشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۸

شب بیداری

برای شب بیداری مان دیگر شراب خیال نیاور که می خواهم با اشک چشمان تو وضو سازم. دو رکعت نماز تمنا بر سجاده ی نگاه تو آغاز یقین این می گساری بی شراب است. سرسپردگی به محراب تو فارغ از باده و جام می است و بی نیاز شمع که خیره شدن به چشمان ات معراج من است برای دیدار با خدایی که تویی.

۱ نظر:

نازلی گفت...

بی نیاز از هر چیز
بی نیاز از واژه هم حتی
تنها مرا به محراب خود پذیرا شو
که حکایت دستانم
وقتی که با سرانگشتان تو پیوند می خورد
حکایت ریشه و جوانه است
بگذار تا سحر
قامت ببندم
بر سجاده ای رو به محراب آسمان
که هر رکعت نمازم
تکرار خاطره حضور است
بی نیاز از می ، بی نیاز از جام