شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۸

دفترِ نقاشی

بوی مهر نمی آید

آسمان ابری و گرفته است
اما
بوی مهر نمی آید

شاخه های درختان همه عریان اند
برگ های زردِ جان داده،
زیرِ پا ضجّه می زنند
اما
بوی مهر نمی آید

دیگر آن کودکِ دبستانی
خوابِ کفش و کیفِ نو نمی بیند

دفترِ نقاشی اش
برگ برگ
هیچ یک سفید و بی خط نیست،
جعبه ی مدادهای رنگی
همه بی رنگ
یا که سیاه شده ست.

بوی مهر نمی آید

نیمکتِ چوبیِ توی کلاس
بی رمق،
نم کشیده، ترک خورده.

تخته ی سیاهِ فرسوده
دیگر از سیاهی اش
بیزار..
گچ های سفیدِ خواب مانده
یک به یک
گَردِ هوا شده اند.

بوی مهر نمی آید

۲ نظر:

نازلی گفت...

نه بوی مهر می آید
نه بوی مهر
و نه بوی مهر!
ساعت دیواری خیلی وقت است که خواب مانده!

...
مهر = خورشید / مهربانی / ماه مهر

Unknown گفت...

بوی مهر میاد اگر نمی اومد من لینک این وبلاگ رو باز نمی کردم، پست شما رو نم یخوندم و نظر نازلی رو هم.