سه‌شنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۹۰

قریب نه!






 فوتبال ایران و دو راهی تداوم یا تحول
چرا قریب نه
رامتین جباری                              

وزیر ورزش «منتقدین انتخابات فدراسیون فوتبال» را به حوادث سال 88 و حواشی پس از انتخابات ریاست جمهوری تشبیه می‌کند. تعدادی از نمایندگان مجلس در این روزهای حساس باقی‌مانده تا انتخابات مجلس به انتخابات فدراسیون فوتبال فکر می‌کنند و از قیاس وزیر عصبانی می‌شوند. آنها به عباسی هشدار می‌دهند در صورت دخالت در جریان انتخابات فدراسیون استیضاح خواهد شد.
اطرافیان حسین قریب، که گزینه وزارت است، می‌گویند اگر قرار به انتخاب او نبود هرگز کاندید نمی‌شد و برخی دیگر هم عقیده دارند در صورت عدم انتخاب قریب حکم مدیرعاملی باشگاه استقلال برای دلجویی به نام او امضا خواهد شد تا پایان سناریوی وزارت برای نامزد سوگلی چندان هم نافرجام نباشد. این نظریه زنگ خطر را بیخ گوش علی فتح‌اله‌زاده که از کفاشیان حمایت می‌کند به صدا درمی‌آورد؛ تیم انتخاباتی فتح‌اله‌زاده اگر به بقای‌شان در استقلال فکر کنند، انتخابات فدارسیون برای‌شان چیزی شبیه به خرید بلیط بخت‌آزمایی می‌شود.
علی کفاشیان که برچسب گزینه مستقل زیر زبانش مزه کرده، تاکید می‌کند به هیچ وجه قصد کناره‌گیری ندارد. او انتخاب نشدن را به انصراف ترجیح می‌دهد و روی آرای لابی نشده با کمپین قریب حساب می‌کند. روحیه کفاشیان کار را برای قریب که هنوز هیچ اظهارنظر رسمی و حتی غیر رسمی درباره انتخابات فدراسیون نکرده سخت می‌کند. چراکه همان گروهی که در طول چهار سال گذشته با رویای «عدم دخالت سیاست در فوتبال» مخالف کفاشیان بودند حالا مقابل قریب سنگر گرفته‌ و حامی کفاشیان اند.
ضلع سوم انتخابات هم با چراغ خاموش جلو می‌آید. اگر تئوری مسابقه خرگوش و لاک‌پشت را بپذیریم، عزیز محمدی پتانسیل غافلگیر کردن فوتبال ایران را دارد. او که به توصیه تاج راهش را از دو نامزد دیگر جدا کرده، اخبار و حوادث انتخابات را به دقت رصد می‌کند و جمع‌آوری آرا را به مهدی تاج سپرده است. تاج برای بقا در فدراسیون فوتبال دل به ریاست عزیز محمدی بسته و با آرای شهرستان‌ها رایزنی (اینجا به معنی رای زنی، زدن رای) می‌کند.
اگر از بیرون به فرآیند انتخابات فدراسیون نگاه کنیم، برد عزیز محمدی دور از ذهن نیست؛ از این زاویه شاید بشود انتخابات فدراسیون را، بر خلاف نظر وزیر ورزش، نه با دوره دهم که با نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، سال 84، مقایسه کرد؛ جایی که محمود احمدی‌نژاد در حضور نامزدهای چهره، قاعده کلاسیک بازی را برهم زد و رئیس جمهور شد.
ظرفیت فوتبال این اجازه را به تک تک آرا داده تا سرنوشت‌ساز باشند، برای همین هیچ رای‌یی سبک‌تر از دیگری نیست و این لابی را سخت‌تر از هر نوع انتخابات دیگری می‌کند. و فوتبال ایران که بارها برای روسایی که با این پدیده غریبه بودند اما سرنوشتش را به دست گرفتند هزینه کرده و هربار این قصه را بی هیچ درسی برای آینده از نو خوانده است.
محسن صفایی فراهانی یکی از پرهزینه‌ترین این نام‌ها برای فوتبال ایران بود. از ناآشنایی تا تسلط مهندس صفایی در ساز و کار فوتبال، فاصله از برکناری ایویچ فقید تا بستن قرارداد با بلازویچ، سرمربی تیم سوم جام‎جهانی98، است. فاصله‌یی چهار ساله که دقیقاً وقتی راهش از فوتبال سوا شد که برای فوتبال ایران کارآمدترین شخص تا همین امروز بود.
امروز هم علی کفاشیان در مقیاسی کوچکتر چیزی شبیه به وضعیت آن روز فراهانی در سال جدایی‌اش است. فوتبال ایران برای کفاشیان و فدراسیون پرگافش کم هزینه نکرد تا رییس فدراسیونش «نه گفتن» را بیاموزد و ابعاد این مسوولیت را تشخیص دهد.
از اسفند 86 تا اسفند 90، از دایی فرمایشی یا قطبی آزمایشی تا کارلوس کی‌روش، و از وام‌دار سازمان تربیت‌بدنی بودن تا از وزارت ورزش مستقل شدن، بردار صعودی این بهای سنگینی است که فوتبال برای کفاشیان داد و حالا او با هر متری شاید گزینه مطمئن‌تری است.
مرزبندی فوتبال با سیاست به کنار، حالا دغدغه اهل فوتبال بقا یا انقراض جریان جاری است. از بین سه نامزد حاضر، کفاشیان و عزیز محمدی صرفا بواسطه «تداوم» و حفظ روند حاکم در مدیریت فدراسیون به قریب «ارجح» اند، حتی اگر گزینه دولت از بین این دو و قریب نامزد مستقل بود.
پی‌نوشت؛ تبریک به «اصغر فرهادی»، تیمش، دوست‌داران فیلمش و سینمای ایران

سه‌شنبه 9 اسفند 90

هیچ نظری موجود نیست: