سرنگهای شیشهای در رگ فوتبال شیشهای
هیاهو برای هیچ
رامتین جباری
حال و هوای همه «دوپینگی» است. از فردای آخرین نود، حالا همه تب «دوپینگ» گرفتند و این از خاصیتهای عادل فردوسیپور است که هر سه ماه یک بار آمپول «شوک» را به رگ جامعه تزریق میکند. «پدیده دلالی»، «شادی 18+ شیث-نصرت» و «دوپینگ» که دوشنبه شب گذشته آخرین هتتریک عادل را کامل کرد.
«آزمایشگاه کلن» جعبه سیاه ورزش ایران است. شاید اگر دسترسی به نتایج آزمایشهایی که نمونههایش تمبر ایرانی دارد میبود حالا در کنار شعار «اعتیاد بلای خانمانسوز»، شعار «ورزش بلای خانمانسوز» هم برای ایران بومیسازی میشد! آقای مربی در جلسههای تمرینی به جای نکتههای فنی مثل نقل و نبات، قرص و شربت بین بازیکنان تقسیم میکند. دکتر تیم عوض پانسمان زانوی آسیبدیده و فیزیوتراپی، دائماً از سرنگهای تازه هواگیری میکند تا به توصیه سرمربی سوخت موشک تزریق کند و آقای سرمربی که پودر و مکمل و قرص و آمپول را به سفارش واسطهیی از آن طرف آب اُردِر میدهد.
به اندازه همان دلالهایی که اخیراً بحثشان داغ بود، واسطههای پرکاری اطراف تیمهای ورزشی پرسه میزنند که کارشان «بیزنس دوپینگ» است! پکیج پیشنهادی دلالان دوپینگ از نوع داروی مصرفی تا زمانهای مصرف مناسب برای گریز از آزمایشهای احتمالی بعد از هر مسابقه را شامل میشود و آخرین متدهای خنثیسازی نمونه را ارائه میدهد! مثلاً «تکه ناخن»، شاید از آخرین روشهای رسانهیی شده برای پاکسازی هر نوع نمونهیی است! کار هم که بیخ پیدا میکند دکتر هاشمیان، مسوول کمیته ضد دوپینگ فدراسیون فوتبال، میگوید محرمانه است؛ «این پروندهها کاملا محرمانه است.»
ورزش ایران شاید تنها جایی است در دنیا که «دوپینگ» را به سبک فیلم «آژانسشیشهای» ابراهیم حاتمیکیا به مساله «امنیت ملی» تبدیل میکند. در فیلم آژانس هم حاجکاظم رزرواسیون دو عدد بلیط تهران-لندن را در یک آژانس هواپیمایی خصوصی با شور حاجکاظمی و یک ژ3 به «خط قرمز» تبدیل کرد؛ «مربی شما بعد جنگ سینما زیاد میرفتی نه؟ آخه برادر من، این جا که تگزاس نیست!» اینها را نقش سلحشور، رضا کیانیان، در راستای حفظ امنیت سناریو میگوید!
اسامی دویپینگیها با حروف مخفف اعلام میشوند، مثل گزارش اخبار سیما از دادگاه اختلاس که متهمان با اسامی تکحرفی معرفی شدند. در ادامه از پرسپولیس و استقلال میگویند و حتی مصاحبههایی هم از همان مخففها منتشر میشود. همهچیز را همه میدانند ولی قرار است کسی به روی خودش نیاورد! مثل ماجرای دلالی. کمی که خبرها و اسناد فراتر میرود، میبینی همه چیز از یک سوتفاهم آغاز شده! وگرنه همه چیز پاک است و زندگی همان سیبی است که گاز باید زد با پوست و وقتی جریمه دوپینگ «تذکر کتبی» است، زندگی دقیقا شستن همان بشقاب است یعنی صورت مساله را پاک کردن و این آرزو که هر جنبدهیی «گربه» است و لاغیر!
«از نظر فدراسيون، بحث انتقال مسئوليت مبارزه با دوپينگ در فوتبال از فدراسيون به نادو كاملا منتفی است و همكاران ما در ستادملی مبارزه با دوپينگ هم موافق هستند كه شرايط فعلا مطلوب است. وقتی فدراسيون فوتبال با قدرت كارش را انجام میدهد و اين كار بدون هيچ نقصانی شكل گرفته، ديگر دليلی برای طرح اين گونه بحثها باقی نمیماند. كسانی كه اين حرفها را مطرح میكنند از قدرت فدراسيون در مبارزه با دوپينگ مرعوب شدهاند.» اینها را همان دکتر هاشمیان میگوید و اعتقاد دارد که هم نقصانی نیست، هم فدراسیون در راه مبارزه مرعوب هم میکند و این «توبیخهای کتبی» شاید از مظاهر ارعاب است!
هوشنگ نصیرزاده هم که این روزها به خاطر نزدیکی به انتخابات فدراسیون، پیشبینی سمت و سویش ممکن نیست، اصل ماجرا را به گردن فیفا میاندازد و به نفع برخیها میگوید: «فیفا در طول مسابقات جامجهانی، به دلیل درآمد هنگفتی که از این مسابقات دارد، نام دوپینگیها را برملا نمیکند تا سلامت مسابقات پردرآمد خودش را زیر سوال نبرد؛ مگر در موارد حساسی که هاوهلانژی با ماردونایی بد باشد. وگرنه، من درباره محافظهکاری فیفا در قصه دوپینگ، تردیدی ندارم.» یعنی نصیرزاده معتقد است برای فیفا، «دوپینگ» یک جور انتقام شخصی است! و فوتبال و «دوپینگ» زندگی مسالمتآمیزی دارند تا «صنعت فوتبال» ورشکست نشود!
«مارادونا به کوکائین اعتیاد داشت و همه میدانستند. اما وقتی که از دستدادن با هاوهلانژ خودداری کرد، مغضوب فیفا شد»، هوشنگ میگوید و خبر ندارد «هاوهلانژ نئشگی رو با ماشین باباش رفته، دیگو خماری رو پیاده...» (این آخری را جز مسعود کیمیایی هیچ کس دیگری نمیتواند بگوید) نمونههای آزمایش با کلی هزینه به یورو به کلن آلمان پست میشوند، نتایج آزمایش با هزینههای تکمیلی مرجوع، و اعلام میشوند و در ادامه به سبک نسوختن نه سیخ و نه کباب، رفع و رجوع!
از روزهایی که فرشاد فلاحتزاده دوپینگش را گردن قصاب محلشان انداخت که گوشتهایش غنیشده بوده تا دیروزی که یک تکه ناخن پرونده را مختومه کرد، راهکاری موثر برای مواجهه با پدیدههای مخرب در ورزش و بویژه فوتبال وجود ندارد؛ از دلالیسم تا دوپینگ، برای مدتی تب جامعه را داغ میکند و بعد شامل مرور زمان و فراموشی تدریجی میشود؛ «ببین حاجی من اصلا نمیتونم باور کنم که این کار، کار شما باشه! چرا؟» اینها را احمد به حاجکاظم میگوید وقتی فرمانده و همرزم قدیمی را سرکرده قائله گروگانگیری میبیند مثل ما که باور نمیکنیم ورزشکارانمان اهل دوپینگ باشند؛ «دلیلش زمونه و دوری و مشغله شماست!» برای همین این جا دوپینگ اخطار دارد اما تکل دوپا اخراج! «تو رو امامهشتم تمومش کنید، مردم دارن تماشاتون میکنن.» عباس آژانس با لهجه غلیظ مشهدی میگوید.
پنجشنبه 4 اسفند 90
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر