یک شب استثنایی
زاید، زاید، زاید
رامتین جباری
تغییر ناگهانی اردوی تراکتورسازی از هتل همیشگی به هتل «اوین» وقتی موجه شد که خبر رسید «امیر قلعهنویی» و دنیزلی، شب داربی نشستی دوستانه! داشتند. اگر با امیر آشنا باشید مطمئن میشوید که او به آقامصطفی سفارش میکرده تا به بازیکنانش سفارش! کند مراقب ساقهای بازیکنان استقلال باشند و طوری نشود که آبیپوشان اذیت شوند!
شب و تا دقایقی قبل از داربی بازار جلسههای خصوصی داغ بود؛ «دنیزلی – قلعهنویی»، «مظلومی - میداوودی»، «دنیزلی – علی کریمی»، «کیروش – علی کریمی»، و سردار رویانیان که از آنتن پخش زنده خودش را به هتل رساند و فرمان به پیروزی داد؛ «هواداران از 4 شکست قبلی دلگیرند، با پیروزی دلشان را به دست آورید.»
شب و تا دقایقی قبل از داربی بازار جلسههای خصوصی داغ بود؛ «دنیزلی – قلعهنویی»، «مظلومی - میداوودی»، «دنیزلی – علی کریمی»، «کیروش – علی کریمی»، و سردار رویانیان که از آنتن پخش زنده خودش را به هتل رساند و فرمان به پیروزی داد؛ «هواداران از 4 شکست قبلی دلگیرند، با پیروزی دلشان را به دست آورید.»
از 6 صبح بلیت فروشی شروع شد اما تا یک ساعت پیش از سوت آغاز، فقط بیست هزار تماشاچی مشغول کری خوانی بودند و استادیوم سرد آزادی که در انتظار هواداران، یخ زده بود؛ آبیها از استیلی حمایت میکردند و قرمزها سربه سر مظلومی میگذاشتند که ترکیب دو تیم روی خروجی سایتها آمد؛ اولین سوپرایز کسی را شگفتزده نکرد؛ «حسین هوشیار»! برای غافلگیرشدن از نوع آبی هم کسی تعجب نکرد؛ غیبت مجتبی جباری واقعیت داشت! و نیمکتنشینیی امیرآبادی برای این دیدار، که جای سوال داشت.
شاید وقتی دیدار رفت به پایان رسید، «پرویز مظلومی» در بدبینانهترین شرایط هم فکر نمیکرد برای دیدار برگشت، مجیدی، آندو، خسرو حیدری، کرار و جباری نخواهند بود! و از تیم برنده آن روز فقط مهدی رحمتی، حنیف، پژمان، میثم حسینی، کیا رحمتی و میداودی برای فهرست یازده نفرهی ابتدای مسابقه در دسترس اند! در روزی که کاپیتان جباری غایب بود، الونگ از ابتدا به میدان آمد تا کنار کیا رحمتی، خط میانی استقلال نقش تخریبی بیشتری داشته باشد. فریدون زندی که با هر شرح وظیفهیی، به چپ تمایل پیدا میکند نقش پلیمیکر را به عهده گرفت و دقیقه 32 زمانی بود که او برای گل به میلاد پاس طلایی داد.
آن سو برخلاف پارپاگاندای دو روزنامه هواداری پرسپولیس، غلامرضا رضایی و مازیار زارع به ترکیب پرسپولیس رسیدند! وقتی مزدک روی تصویر مهدویکیا گفت؛ «این شاید آخرین داربی کیا باشد» دل خیلی از خاطرهبازهای فوتبال گرفت. در روزی که «علی کریمی» چندان خوب نبود و اشتباه محض او در برگرداندن توپ به زمین، گل اول استقلال را کلید زد و روزی که «مهدی مهدویکیا» زمانی به میدان آمد که پرسپولیس دو گل عقب بود؛ اینجا بخش مهمی از خاطرهسازهای خوب فوتبال ایران تا یک «شب بد» دیگر در این «فصل نحس» پرسپولیس فاصلهیی نداشتند؛ و این لحظهیی بود که اعجاز از جایی حوالی شهر دوبلین، میانه میدان آزادی متولد شد.
هتتریک به زبان فارسی یعنی «کلاه شعبدهبازی»، «کلاه ترفند»، همان کلاه نسبتا بزرگ مشکی و لبهداری که شعبدهبازها از درونش خرگوش و کبوتر درمیآورند تا تماشاچی حیرت کند! کلاهی که پنجشنبه شب روی سر «ایمون زائد» بود، و مصطفی دنیزلی که ترفندهایش را زیر این کلاه جاسازی کرده بود! پیرمرد تماشاچیها را حیرتزده کرد.
استقلال خوب بود. با اینکه دست مظلومی برای این بازی خالی بود اما هم ترکیب اولیه قابل قبول بود، هم تعویضها. تا قبل از اخراج اولادی همه برای پنجمین برد استقلال آماده بودند که «پسران آبی پایتخت» برای جشن شادی هول شدند؛ اختلاف دو گل و یک تیم ده نفره کافی بود تا برای یک شب خوش دیگر آماده شوند! و همین که اولادی اخراج شد ذهن مظلومی هم رفت در جستجوی یک لقب تازه! او شعارهای هواداران را مزه مزه میکرد که هنوز اجماعی روی لقب تازهتر نداشتند! حواس مظلومی پرت بود که ...
داربی 74 برای او فقط 68 دقیقه بود، در کابوسیترین لحظههایش هم بازی دو بر صفر برده را مقابل تیم ده نفره پرسپولیس واگذار نمیکرد. حالا بهترین مرد مسابقه، بازیکن سه گلهی حریف است که از دقیقه 82 پایش برای نخستین بار با پیراهن پرسپولیس به گل باز شد. 82، 83 و 2+90 کافی بود تا دوران حکمرانی «سلطان پرویز» در داربیها تمام شود. مظلومی به خاطرهی نه چندان دور جامحذفی رفت، چند هفته پیش، دقایق 95، 98 و 105، یک ماراتن 120 دقیقهیی که استقلال با سه گل، چهارمین برد پیاپی پرویز را جشن گرفت و اکنون که رقص کابوس است.
مظلومی از جنس هواداران دوآتشه استقلال جشن گل دوم را گرفت. دستها را بالای سر برده بود و با لبهای پرخنده آنها را به هم میکوبید؛ او بازی را راحت گرفت. باورش شد داربیها در طالع او با «بردن» یکی است و با اخراج اولادی شک نکرد که پیشانی نوشتش غلبه بر پرسپولیس است! و این همان لحظهیی بود که غول معجزه از خواب بیدار شد. فوتبال همیشه چیزی برای غافلگیری دارد. فوتبال را دست کم بگیری، مچت را میخواباند. «واقعاً شوکه شدم، هنوزم هم باور نمیکنم.» این حس مشترک همه آنهایی است که داربی 74 را تماشا کردند. ذهن آنهایی که پیراهنشان آبی بود، رفت هر جایی بیرون از استادیوم صدهزار نفری! نه! شما دیگر متخصص داربی نیستی آقای مظلومی! «صد در صد مقصرم» بله آقای مظلومی! تائید میکنیم.
شنبه 15 بهمن 90
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر