یکشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۹۰

نارنجی‌پوش


هدف امیر؛ تمرکز استقلال
جنون و جارو
رامتین جباری

امیر قلعه‌نویی تمرکز استقلال را هدف قرار داده! تراکتورسازی با تعلل استقلال به صدر نزدیک شد و حالا برای قهرمانی هم امید دارد. امیر که متخصص بازی‌های خارج از میدان است، حفظ ارتباط با هواداران استقلال را قربانی اهداف کوتاه‌مدتش در تبریز کرده، تیم مظلومی را به حاشیه می‌کشاند؛ «باید به ایمون زاید التماس می‌کردم به استقلال گل نزند.»، «استقلال با کمک دست‌های پشت پرده می‌برد.»، «یک‌بار دیگر ثابت شد هواداران پرسپولیس از استقلالی‌ها بیشترند.»، «باخت استقلال به پرسپولیس ثابت کرد خدا جای حق نشسته.»، «ذوب‌آهن هم استقلال را می‌برد.» و این‌ها از آخرین مونولوگ‌های ضد استقلال امیر است.
امیر روزهای سخت قهر هواداران تراکتور را با استادیوم تا حدی پشت سر گذاشت؛ همان روزهایی که از ورزشگاه خالی تبریز شکایت داشت و هواداران حمایت از «کیانی» را به تشویق «امیر» ترجیح می‌دادند! ولی امروز تیمش در جدول رده‌بندی جایی است که پیش از این هرگز نبوده و حالا به رکورد شخصی‌اش فکر می‌کند؛ چهارمین قهرمانی پیاپی با تیمی مثل تراکتورسازی، چیزی شبیه به افسانه! امیر را به همه‌ی آنچه هرگز تصور نمی‌کرد می‌رساند و این هدف، هر وسیله‌یی را توجیه می‌کند! و چه وسیله‌یی موثرتر از «استقلال» برای رساندن «امیر» به هدفِ دو سویه‌اش! «دو سویه» یعنی «قهرمانی تراکتور» و «بازگشت به تهران».
تحولات پیرامون امیر و خبرهای خصوصی نشان می‌دهد او از زمین زراعی و کشت و کارش انصراف داده، و یک‌بار دیگر نقشه راه رسیدن به استقلال را به دقت ترسیم می‌کند. امیر ابتدای فصل بدون آنکه شایعه‌یی جدی برای بازگشتش به استقلال باشد با گفتن «کشاورزی می‌کنم اما به استقلال هرگز برنمی‌گردم.» شایعه رفتن به استقلال را ساخت و تیتر یک روزنامه‌های ورزشی شد، به ضیافت نهاری رسانه‌یی با فتح‌اله‌زاده رفت و در آخر با اتکا به هواداران منحصربفرد تراکتورسازی و توصیه‌هایی با مهر محرمانه! راهی آذربایجان شد.
«امیر برند است و من معلم. امیر با سپاهان بی‌پول نماند و من با ذوب‌آهن بدون پول ماندم.» و رو به خبرنگار می‌گوید: «تو که فرق من و امیر را بهتر می‌دانی!» منصور ابراهیم‌زاده که تیمش در اولین گام از باشگاه‌های آسیا کنار رفت از تفاوت‌هایش با قلعه‌نویی می‌گوید. تفاوت‌هایی که امیر با یکی مثل مجید جلالی هم دارد، با نمونه‌هایی چون «پرویز مظلومی»، «علی دایی»، و دیگرانی که حتی از بازار مکاره مربیان لیگ‌برتر بیرون شدند؛ «صمد مرفاوی»، «حمید استیلی» یا نام‌های قدیمی و ویژه‌تری مثل «بهمن فروتن»، «عباس رضوی» و ...
فوتبال ما با یک تخیل فانتزی شاید یکی مانند داریوش مهرجویی را می‌خواهد که یک جارو با دسته‌ی بلند به دست نارنجی پوشی بدهد که مجنون‌وار، یک‌تنه و با دیوانگی‌هایی از جنس حامد بهداد وارد میدان شود. پیام فیلم تازه‌ی کارگردان هامون، دوای درد فوتبال کوچک ماست؛ «جنون و جارو» 
یک‌شنبه 23 بهمن 90

هیچ نظری موجود نیست: