یکشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۹۰

یادداشت


هشدار به کی‌روش
رامتین جباری

مزدک میرزایی جوری بازی تدارکاتی «ایران-اردن» را گزارش می‌کند که اگر از دنیای فوتبال بی‌خبر باشی و فرق فینال جام‌جهانی با گل‌کوچک سیزده‌بدر را ندانی تصور می‌کنی بازی «ایران-اردن» بازی مرگ و زندگی است.
ایران یکی از دو گل را جبران کرده و بازی ادامه دارد، دوربین تلویزیونی چهره «کارلوس کی‌روش» را نشان می‌دهد؛ «مطمئناً کی‌روش به فکر نباختن به اردن است تا همچنان با تیم ایران بدون شکست باقی بماند.» این جمله را مزدک برای شرح این تصویر می‌گوید و این همه ی برداشت ما از فوتبال حرفه‌یی و یک مربی حرفه‌یی است.
ما، و مزدک به نمایندگی از ما، فکر می‌کنیم مربی موفق کسی است که فقط نمی‌بازد! آن کسی موفق است که حتی بازی‌های تدارکاتی را هم می‌برد و کارنامه‌اش بی شکست است. تقصیر ما هم نیست، یعنی هست، وقتی قلعه‌نویی هنوز هم به شیوه حذف تیم‌ملی در جام‌ملت‌های 2007 غره است که حذف در ضربات پنالتی باخت به حساب نمی‌آید! و تیم من بدون شکست ماند، این درک ما از فوتبال است که غلط است.
جام‌جهانی 2010، همان جامی که حسرتش به دل ایران ماند و بخت حضور در آفریقا را به پای شهریار و کف دست‌های امپراطور هدر داد؛ در همین جام‌جهانی، اسپانیا، قهرمان یورو 2008، در اولین دیدارش مقابل سوئیس، یک بر صفر باخت! باخت، ولی تنها تیمی بود که دستش به جام رسید و قهرمان شد.
امروز از هرکس بپرسی اسپانیا؟ می‌گوید «قهرمان جهان» و کمتر کسی حتی سوئیس را در فهرست تیم‌های شرکت کننده این جام هم به یاد می‌آورد! چه رسد به غلبه‌اش بر اسپانیا! بله مزدک عزیز! در کارنامه دل‌بوسکه شکست هست، اما قهرمانی جهان هم هست و این قهرمانی ثمره فدا کردن «کارنامه شخصی» پای موفقیت‌های «حقیقی» است.
بازی تدارکاتی، بازی «برد و باخت» نیست! تدارکات معانی دیگری هم دارد که درکش جدای دانش، بی غرضی هم می‌خواهد و این «غرض‌ورزی» صدمه بیشتری می‌زند از حتی ناآگاهی!
تیم کی‌روش در خلال اردوی تدارکاتی دوبی، بدون خسرو حیدری، نکونام، تیموریان، مجتبی جباری، و بسیاری دیگر به مصاف اردنی می‌رود که به واسطه سهم کوچکش از فوتبال برابر تیمی مثل «ایران» با هر بهانه‌یی پر از انگیزه است، مثل خود ما وقتی برابر روسیه یا برزیل قرار می‌گیریم. الان وقت خوبی است تا از آن گروه به اصطلاح کارشناس و فوتبال‌فهم و فوتبال‌دوست بپرسیم آیا هدف و انگیزه روسیه و برزیل با ما برابر بود؟ غلبه ایران بر روسیه در آن بازی دوستانه چه چیزی عاید فوتبال ما کرد که امروز برای نباختن در دیداری تدارکاتی پرحرارت می‌شویم؟ گزارش پر هیجان با القای سوءظن دو چیز متفاوت است! و مطمئناً کی‌روش به تنها چیزی که فکر نمی‌کرد، نمی‌کند و نخواهد کرد، «باختن» یا «نباختن» در یک دیدار تدارکاتی است.
این که در مسابقات غیر رسمی هم برنده باشیم خوب است اما خوب‌تر زمانی است فلسفه یک دیدار تدارکاتی را بفهمیم. کی‌روش این فلسفه را می‌فهمد. کارنامه او که از تیم‌ملی پرتغال و رئال‌مادرید و منچستریونایتد می‌آید آنقدر وزن دارد که باختن با ایران برابر اردن سبکش نکند!
تا فکرهای ما به اندازه حجم فکر یکی مثل «کی‌روش» بزرگ نشود، فوتبال ایران در جا می‌زند. بدنه اصلی فوتبال ایران، همین رسانه‌های نوشتاری، همان آنتن پخش زنده و همه آنهایی که نبض جامعه و ضربان قلب جمعی را در دست دارند، اگر «بی‌غرض»! جو را بخاطر «باخت یا یک نتیجه دوست‌نداشتنی» در یک دیدار دوستانه سنگین می‌کنند، قطعاً ناآگاهند؛ ناآگاه از دانش روز فوتبال جهان و پروسه حداقل دو ساله تدارک یک تیم برای کسب سهمیه جام‌جهانی! و «غرض‌ورزی» و «بی‌دانشی» در این برهه از زمان به یک اندازه بازدارنده «تیم ایران» است.
«کارلوس کی‌روش» سرمربی تیم‌ملی فوتبال ایران است؛ چیزی شبیه به تحقق یک رویا. سرالکس فرگوسن که از 1986 مرد اول من‌یونایتد است، برای دو سه سال آینده هم با شیاطین سرخ ادامه خواهد داد ولی این آلکس بی‌جانشین برای فردای روزی که از منچستر می‌رود فقط دو نام را شایسته جانشینی‌اش می‌داند؛ «خوزه مورینیو» و سرمربی امروز تیم‌ملی ما!
عادت همیشگی نیمکت ایران تا پیش از کی‌روش یا رزومه‌سازی بود یا جایی برای پر کردن اوقات فراغت دوران بازنشستگی. برانکو، قطبی و دیگرانی از این دست، از تیم‌ملی ایران معتبر شدند و اگر امروز هدایت تیم‌های باشگاهی متوسط در لیگ عربستان و ژاپن مایه مباهات‌شان و نقطه اتکا ساپورترهای رسانه‌یی و بازاریاب‌هایشان است به اعتبار نام ایران در کارنامه‌شان بود و کی‌روش که تیم‌ملی را خلاف جهت به آب انداخت!
از امروز چیزی شبیه به دلشوره یا یک‌جور نگرانی کم کم متولد می‌شود و می‌ترسی که مبادا اتفاقی، حادثه‌یی یا اقدامی سازمان‌یافته! همه‌چیز را خراب کند و اینکه آیا آرامش دریا حقیقت دارد یا نشانه‌یی برای طوفان است. باور اینکه این بدنه اصلی فوتبال ایران تا آخر راه، با کی‌روش (یا هر تفکر حرفه‌یی و سالم دیگری) همراهی کند سخت است. این «غرض»، این «ناآگاهی» کار را سخت و سخت‌تر تا ناممکن می‌کند.
شنبه 6 اسفند 90
 

هیچ نظری موجود نیست: