یکشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۹۰

مصائبِ مسیح


فوتبالِ ما یا مصائبِ مسیح
رامتین جباری

بی سلیقگی نکنید! دیوارها را روی سر «پرویز مظلومی» خراب کنید و فراموش کنیم «مصطفی دنیزلی» روزگاری متهم بود که مرد روزهای بزرگ نیست! یادتان می‌آید؟ پاس، روزهایی که تیمی از تهران بود، مرحله یک‌چهارم نهایی باشگاه‌های آسیا، دقیقه 83؛ پاس 3 العین یک و تیم دنیزلی که کمتر از دو دقیقه دو گل می‌خورد و در خانه حذف می‌شود! یا لیگ برتر، دوره پنجم؛ پاس‌تهران صدرنشین است و مدعی اول قهرمانی، دنیزلی در گام آخر با مدیرعامل باشگاه ناسازگاری می‌کند، به اصفهان نمی‌رود و تیم بدون سرمربی سه بر صفر به ذوب‌آهن می‌بازد، پاس با 58 امتیاز نایب‌قهرمان و استقلالِ 59 امتیازی قهرمان می‌شود. دنیزلی تابستان سال بعدش به پرسپولیس آمد و دو جام‌حذفی را از دست داد و آن شب بدرقه، که با چهار گل، از ورزشگاه آزادی به ازمیر، برگزار شد!
آن‌روزها کسانی که حامی دنیزلی بودند در اقلیت و آن‌هایی که با ژست کارشناس، تاریخ مصرف او را تمام‌شده می‌دانستند اکثریت بودند؛ اکثریتی که همیشه درست فکر نمی‌کند، اکثریتی که باور نمی‌کرد زمین به دور خورشید می‌چرخد، همان اکثریتی که مسیح را به صلیب کشید!
با بشیکتاش که قهرمان لیگ و جام‌حذفی ترکیه شد، سکه‌ی دو ریالی بعضی افتاد، موبایل‌شان آنتن داد و به چشم دیدند که زمین مرکز عالم نیست! حالا دنیزلی شد مصطفی‌پاشا و آرزوی دست‌نیافتنی خیلی‌ها و او که قبل از ترک تهران گفته بود: «خدا کند روزی برای برگشتن من، خواهش نکنید.»
ما ولی همانیم که بودیم، با فقط دیدن یک غوره سردی‌مان می‌شود و اگر کسی از کشمش بگوید از گرمی می‌میریم! حکایت پرویز مظلومی است؛ دیوارها را روی سر او خراب می‌کنیم و فراموش می‌کنیم که مثلاً صباباتری را قهرمان دسته‌یک کرد و به لیگ‌برتر آورد، با تیم‌ملی ب قهرمان غرب آسیا شد، ابومسلم قعرنشین را نیم‌فصل دوم که تحویل گرفت، بهترین تیم شهرستانی شد و با مس‌کرمان سهمیه آسیایی گرفت. پرویز مظلومی همانی است که در تاریخ داربی رکوردار یکتای چهار برد پیاپی است و امروز همینی است که می‌بینید؛ نماد یک مرد شکست‌خورده که از فوتبال چیزی نمی‌داند!
این خاصیت ویژه نبردهای بزرگ است، نبردی از جنس داربی که یک‌شبه سرنوشت‌ها را جابه‌جا می‌کند. اما اگر فردا روزی پرسپولیس چند هفته‌یی ناکام شد، اگر فصل بعد با دنیزلی دو سه بازی نتیجه گرفت، یاد داربی 74 و ده دقیقه آخرش بیفتید.
نه با ده دقیقه پایانی «پاس - العین» سردی‌مان شود، نه با ده دقیقه آخر بازی «استقلال - پرسپولیس» گرمی! یاد بگیریم فوتبال فقط یک نود دقیقه نیست، دست‌کم یک سال، یک فصل ممتد است، با همه‌ی بالا و پایین‌ها، و بردها و باخت‌ها؛ حمایت از مظلومی پیش‌کش، روز خوب دنیزلی را به دست فراموشی ندهید! تصویرهایی از جنس مظلومی، از جنس دنیزلی، از جنس فوتبال اند؛ پای روزهای بدشان بایستیم، بایستید.
یک‌شنبه 16 بهمن 90

شنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۹۰

چراغ جادو

 
یک شب استثنایی
زاید، زاید، زاید
رامتین جباری               

تغییر ناگهانی اردوی تراکتورسازی از هتل همیشگی به هتل «اوین» وقتی موجه شد که خبر رسید «امیر قلعه‌نویی» و دنیزلی، شب داربی نشستی دوستانه! داشتند. اگر با امیر آشنا باشید مطمئن می‌شوید که او به آقامصطفی سفارش می‌کرده تا به بازیکنانش سفارش! کند مراقب ساق‌های بازیکنان استقلال باشند و طوری نشود که آبی‌پوشان اذیت شوند!
شب و تا دقایقی قبل از داربی بازار جلسه‌های خصوصی داغ بود؛ «دنیزلی – قلعه‌نویی»، «مظلومی - میداوودی»، «دنیزلی – علی کریمی»، «کی‌روش – علی کریمی»، و سردار رویانیان که از آنتن پخش زنده خودش را به هتل رساند و فرمان به پیروزی داد؛ «هواداران از 4 شکست قبلی دلگیرند، با پیروزی دلشان را به دست آورید.»
از 6 صبح بلیت فروشی شروع شد اما تا یک ساعت پیش از سوت آغاز، فقط بیست هزار تماشاچی مشغول کری خوانی بودند و استادیوم سرد آزادی که در انتظار هواداران، یخ زده بود؛ آبی‌ها از استیلی حمایت می‌کردند و قرمزها سربه سر مظلومی می‌گذاشتند که ترکیب دو تیم روی خروجی سایت‌ها آمد؛ اولین سوپرایز کسی را شگفت‌زده نکرد؛ «حسین هوشیار»! برای غافلگیرشدن از نوع آبی هم کسی تعجب نکرد؛ غیبت مجتبی جباری واقعیت داشت! و نیمکت‌نشینیی امیرآبادی برای این دیدار، که جای سوال داشت.
شاید وقتی دیدار رفت به پایان رسید، «پرویز مظلومی» در بدبینانه‌ترین شرایط هم فکر نمی‌کرد برای دیدار برگشت، مجیدی، آندو، خسرو حیدری، کرار و جباری نخواهند بود! و از تیم برنده آن روز فقط مهدی رحمتی، حنیف، پژمان، میثم حسینی، کیا رحمتی و میداودی برای فهرست یازده نفره‌ی ابتدای مسابقه در دسترس اند! در روزی که کاپیتان جباری غایب بود، الونگ از ابتدا به میدان آمد تا کنار کیا رحمتی، خط میانی استقلال نقش تخریبی بیشتری داشته باشد. فریدون زندی که با هر شرح وظیفه‌یی، به چپ تمایل پیدا می‌کند نقش پلی‌میکر را به عهده گرفت و دقیقه 32 زمانی بود که او برای گل به میلاد پاس طلایی داد.
آن سو برخلاف پارپاگاندای دو روزنامه هواداری پرسپولیس، غلامرضا رضایی و مازیار زارع به ترکیب پرسپولیس رسیدند! وقتی مزدک روی تصویر مهدوی‌کیا گفت؛ «این شاید آخرین داربی کیا باشد» دل خیلی از خاطره‌بازهای فوتبال گرفت. در روزی که «علی کریمی» چندان خوب نبود و اشتباه محض او در برگرداندن توپ به زمین، گل اول استقلال را کلید زد و روزی که «مهدی مهدوی‌کیا» زمانی به میدان آمد که پرسپولیس دو گل عقب بود؛ این‌جا بخش مهمی از خاطره‌سازهای خوب فوتبال ایران تا یک «شب بد» دیگر در این «فصل نحس» پرسپولیس فاصله‌یی نداشتند؛ و این لحظه‌یی بود که اعجاز از جایی حوالی شهر دوبلین، میانه میدان آزادی متولد شد.
هت‌تریک به زبان فارسی یعنی «کلاه شعبده‌بازی»، «کلاه ترفند»، همان کلاه نسبتا بزرگ مشکی و لبه‌داری که شعبده‌بازها از درونش خرگوش و کبوتر درمی‌آورند تا تماشاچی حیرت کند! کلاهی که پنج‌شنبه شب روی سر «ایمون زائد» بود، و مصطفی دنیزلی که ترفندهایش را زیر این کلاه جاسازی کرده بود! پیرمرد تماشاچی‌ها را حیرت‌زده کرد.
استقلال خوب بود. با اینکه دست مظلومی برای این بازی خالی بود اما هم ترکیب اولیه قابل قبول بود، هم تعویض‌ها. تا قبل از اخراج اولادی همه برای پنجمین برد استقلال آماده بودند که «پسران آبی پایتخت» برای جشن شادی هول شدند؛ اختلاف دو گل و یک تیم ده نفره کافی بود تا برای یک شب خوش دیگر آماده شوند! و همین که اولادی اخراج شد ذهن مظلومی هم رفت در جستجوی یک لقب تازه! او شعارهای هواداران را مزه‌ مزه می‌کرد که هنوز اجماعی روی لقب تازه‌تر نداشتند! حواس مظلومی پرت بود که ...
داربی 74 برای او فقط 68 دقیقه بود، در کابوسی‌ترین لحظه‌هایش هم بازی دو بر صفر برده را مقابل تیم ده نفره پرسپولیس واگذار نمی‌کرد. حالا بهترین مرد مسابقه، بازیکن سه گله‌ی حریف است که از دقیقه 82 پایش برای نخستین بار با پیراهن پرسپولیس به گل باز شد. 82، 83 و 2+90 کافی بود تا دوران حکمرانی «سلطان پرویز» در داربی‌ها تمام شود. مظلومی به خاطره‌ی نه چندان دور جام‌حذفی رفت، چند هفته پیش، دقایق 95، 98 و 105، یک ماراتن 120 دقیقه‌یی که استقلال با سه گل، چهارمین برد پیاپی پرویز را جشن گرفت و اکنون که رقص کابوس است.
مظلومی از جنس هواداران دوآتشه استقلال جشن گل دوم را گرفت. دست‌ها را بالای سر برده بود و با لب‌های پرخنده آن‌ها را به هم می‌کوبید؛ او بازی را راحت گرفت. باورش شد داربی‌ها در طالع او با «بردن» یکی است و با اخراج اولادی شک نکرد که پیشانی نوشتش غلبه بر پرسپولیس است! و این همان لحظه‌یی بود که غول معجزه از خواب بیدار شد. فوتبال همیشه چیزی برای غافلگیری دارد. فوتبال را دست کم بگیری، مچت را می‌خواباند. «واقعاً شوکه شدم، هنوزم هم باور نمی‌کنم.» این حس مشترک همه آنهایی است که داربی 74 را تماشا کردند. ذهن آن‌هایی که پیراهنشان آبی بود، رفت هر جایی بیرون از استادیوم صدهزار نفری! نه! شما دیگر متخصص داربی نیستی آقای مظلومی! «صد در صد مقصرم» بله آقای مظلومی! تائید می‌کنیم.
شنبه 15 بهمن 90
 

پنجشنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۹۰

داربی 74

پنجمین داربی سال 90 مردان جسور می‌خواهد
شک کنی، باختی
رامتین جباری           

از چهارشنبه 10 فروردین تا امروز، پنج‌شنبه 13 بهمن ماه 90، حساب داربی‌های شهر تهران حتی از دست «داربی بازها» هم در رفته! همان‌هایی که روزهای یک سال را یکی یکی می‌شمارند و با قرعه‌کشی مسابقات لیگ، چشم‌هایشان فقط برق هفته‌یی را می‌گیرد که استقلال و پرسپولیس به مصاف هم می‌روند. حالا آن‌هایی که جشن فوتبال‌شان تنها دو روز در سال بود، سال نود را با هیجان و استرس «پنج» داربی خاطره می‌کنند.
گرچه سهم نیمه سرخ از «جشنواره شهرآورد» ناکامی محض بود اما همه حس انتقام تلمبار شده برای امروز، شاید کابوس سال نود را یک‌جا جبران کند. آخرین برد پرسپولیس در داربی، سالگردش همین فرداست! 14 بهمن 88 روزی بود که پس از سریال تساوی‌های اعصاب خوردکن و شک‌برانگیز! شوت کاکرویی «کریم باقری»، داربی را به نام «پرسپولیسِ دایی» سند زد تا از سیاسی بودن بیست و پنجمین مسابقه برتر باشگاهی فوتبال جهان و داربی اول آسیا، رفع اتهام شود.
داربی‌های سال نود با دیدار برگشت لیگ دهم شروع و با تکرار نتیجه رفت، یک بر صفر به نفع استقلال ثبت شد تا پرویز مظلومی بند دوم قراردادش را برای لیگ یازدهم گارانتی کند. داربی دوم 6 ماه بعد از آن، 25 شهریور برگزار شد تا این بار هم استقلال برای سومین بار پیاپی پرسپولیس را شکست دهد تا حبیب کاشانی مجبور به جدایی شود!
اگر از مساوی دو بر دو (داربی 72) تورنمنت دوستانه سه‌جانبه تهران چشم‌پوشی کنیم، داربی 73 جایی است که سردار رویانیان به شدت مقاومت کرد تا در روزهای بحرانی پرسپولیس، بار دیگر به چنگ رقیب دیرینه نیفتد، مقاومتی که ته‌مانده انگیزه بازیکنان پرسپولیس را برای یک مسابقه حیثیتی به باد داد و 18 آذر 90 روزی بود که پرسپولیس چهارمین شکست رسمی و پیاپی را برابر «استقلالِ مظلومی» تجربه کرد و حمید استیلی را برای همیشه به خانه فرستاد!
امروز و بعد از 55 روز از شکست سه بر صفر، پرسپولس بدون دایی و بدون استیلی، با زوج «رویانیان-دنیزلی» از رده هشتم به مصاف تیم صدرنشین لیگ‌برتر می‌رود که حالا بعد از جنگ تبریز یک جنجالی تمام‌عیار است. مصطفی دنیزلی با خاطره یک برد و یک تساوی از داربی‌های تهران، برای پیروزی در داربی 74 یک ماموریت ویژه دارد! از اطرافیان سردار خبر می‌رسد که رویانیان به آقامصطفی سفارش کرده «استقلال را حتماً ببر»، پاداش‌های ویژه و وعده‌هایی از جنس «سردار دست و دل‌باز» همه را برای برنده شدن هوایی می‌کند و این همان چیزی است که استقلال را می‌ترساند؛ رویارویی با یک تیم زخمی که هیچ چیز برای از دست دادن ندارد!
استقلال در مقایسه با داربی 73، مجیدی، جباری، تیموریان و امیرآبادی را ندارد! یعنی زننده دو گل از سه گل (مجتبی)، دهنده دو پاس گل (آندو و امیرآبادی) و فرهاد که خطای پنالتی روی او گرفته شد! از این بازیگران اصلی آن روز استقلال یکی در کرانه‌های جنوبی خلیج‌فارس با خاطره‌هایش سرگرم لیگ قطر است و سه تای دیگر مصدوم اند. خسرو حیدری غایب سرشناس داربی 73، امروز هم محروم است و مظلومی با تلسکوپ گالیله هم در «کهکشان راه آبی» ستاره‌های جایگرین را پیدا نمی‌کند؛ با اینحال روحیه‌اش برای داربی خوب است و در جستجوی لقب تازه‌تری می‌گوید: «بارسا از بردن ال‌کلاسیکو و استقلال از بردن پرسپولیس سیر نمی‌شوند.» حتی اگر غیبت مجتبی پلی‌تیک استقلال و سوپرایز امروز پرویز برای افندی باشد، دست او برای ستاره‌بازی خالی است.
پرسپولیس هم با مصطفی‌پاشا اگر چه حالش بهتر است اما از باختن استعفا نداد و برای از دست‌دادن شش امتیاز، شش گل از ملوان و صنعت‌نفت خورد تا به اجبار تن به معرفی یک پدیده دهد؛ «حسین هوشیار»! که اولین بار نامش همین پنج هفته پیش برابر همین استقلال و با پیراهن شهرداری‌یاسوج مطرح شد. دروازه‌بان شجاعی که شاید تنها ترسش از حنیف عمران‌زاده باشد و یک استادیوم آزادی پُر که با دو تجربه قبلی‌اش قطعاً متفاوت است! اگر دنیزلی امروز سنگر را به سنگربان گمنامش بسپارد، یعنی برای فتح داربی دست از جان شسته و با رمز «یا مرگ یا پیروزی» در جستجوی سپاه پرویز است، پرویزی که نمی‌خواهد تکیه‌گاه محکم داربی‌ها و رکورد بی‌نظیرش را با یک شکست از دست بدهد.  او می‌داند حافظه بلندمدت هواداران به شدت ضعیف است و یک شکست همه شیرینی چهار برد داربی را زهر می‌کند.
امروز ترس برادر مرگ نیست، خودش است. ترس از بازیکن‌های محروم یا مصدوم، با ترس از یک فصل پر از ناکامی و شکست، تا اجبار برای استفاده ازچهره‌های تازه! فرقی نمی‌کند. ترس از هر جنسی که باشد یک خاصیت ویژه دارد، جسارت را می‌کشد، جاه‌طلبی را می‌گیرد و دست‌ها را برای تسلیم به آسانی بالا می‌برد؛ و «شک» که به استقبال «ترس» می‌رود، زانوها را خم می‌کند و زانوهای خم شده راحت‌تر می‌شکند! پس شک کنی باختی، که در داربی شهر تهران هیچ چیز نهایی نیست حتی زمانی که نهایی به نظر می‌رسد.

پنج‌شنبه 13 بهمن 90