کدامیک بیمعرفتترند؛
امیر یا هواداران استقلال!؟
کوچه مردها
رامتین جباری
روی خط برنامه ورزش و مردم
که آمد معلوم شد حرفهای پس از باختِ به سایپا، حرف دلش نبوده! و اینکه میگفت «هواداران
آزادند» دوام نیاورد. بهرام شفیع از سفره همیشه باز امیر برای حمید سجادی تعریف میکرد
که در همین چند روزی که از ماه رمضان گذشته، باعث شده چندین کیلو چاقتر شود و
امیر از هواداران استقلال گفت که بیمعرفت شدهاند. دلیل امیر برای معرفت نداشتهی
هواداران ، تشویق فرهاد مجیدی است و اینکه آنها زمان را از او میگیرند. امیر به
عادت همیشگیاش از روزهای دسته سومی استقلال گفت و به رتبههای نهم و سیزدهم
استقلال در گذشته رجوع کرد. از هفده، هجده جامی گفت که آورده، «ممنوندار» [از
ترکیبواژههای منحصر به امیر] اعضای تیمش شد که هنوز یک ریال هم دریافتی نداشتهاند
و همه اینها را شاهد آورد که ثابت کند هوادارانی که چهارشنبه شب گذشته فرهاد را
صدا کردند معرفت ندارند.
به جز آن عده از طرفداران
پرسپولیس که اهل کریخوانی برای دوستان استقلالیشان هستند، شاید امیر تنها کسی
است که بیبهانه و با بهانه به دسته سوم و ردههای نهم و سیزدهم استقلال اشاره میکند
و هرگز توضیح نمیدهد که چرا و چه شد که سال 1371، استقلال که تیم پنجم لیگ بود، از
دسته اول به دسته سوم فرستاده شد!؟ امیر چه به عنوان بازیکنِ آن سالهای استقلال،
چه به عنوان پیشکسوت این تیم و چه با همین ادعایی که برای تاریخ استقلال دارد، هیچوقت
از چرایی آن اتفاق نمیگوید و فقط مثل یک طرفدار تیم رقیب، پوسته ظاهری این حادثه
تاریخی را به نفع خودش مصادره میکند!
امیر وقتی از رتبه نهم یا
سیزدهمی استقلال میگوید، جوری میگوید که انگار از هیچچیز، به جز ردهبندی جدول،
خبر ندارد! او قطعاً فراموش نکرده که با کخ آلمانی چگونه تا کرد و چطور در شرایطی
که دستیار او بود، قبل از شروع مسابقات کنار کشید! امیر از اتفاقهای پشت پرده آن
روزها نمیگوید؛ از ابراهیم طالبی، از تماسهای وقت و بیوقت با بعضی از بازیکنها،
از پروسه ابداع شعار «مربی آلمانی نمیخوایم، نمیخوایم» و از چگونگی رفتن کخ!
امیر حتی از اینکه بعد از کخ، چطور سرمربی فصل بعد این تیم شد هم هیچچیز نمیگوید!
از اینکه حکم سرمربی به نام پورحیدری بود و امیر و زرینچه دستیارهای اجباری
پورحیدری بودند! و اینکه شبانه و چند ساعت مانده به اعلام نام سرمربی تازه، در
میان بهت و حیرت پورحیدری و جواد، امیر به عنوان سرمربی استقلال معرفی شد!
گروهی از هواداران استقلال
روی صفحهشان در وب برای امیر مینویسند؛ «بله جناب اردشیر قلعه نویی! ما بی
معرفتیم. اگر نبودیم به امثال حجازی، پورحیدری، مرفاوی، مظلومی و دیگرانی که روی
سکو لیدر نداشتند، شش ماه و یک سال و دو سال وقت نمیدادیم! ولی برای اولین جام
شما سه سال وقت بدهیم!» آنها ادامه میدهند؛ «اگر بی معرفت نبودیم نمینشستیم تا شما حجازی را به دادگاه بکشانی و
ما فقط نظاره کنیم! اگر بی معرفت نبودیم نمیایستادیم تا لیدرها به اسطورههای
باشگاه توهین کنند، علیهشان شعار بدهند و ما خود را به نشنیدن بزنیم. اگر بی
معرفت نبودیم به شما اجازه نمیدادیم سامره، نوازی، علیرضا اکبرپور، منصوریان،
مجیدی، بختیاریزاده و خیلی از بازیکنان محبوب استقلال را فراری بدهی و ما فقط
شاهدِ بی تفاوت باشیم. اگر بی معرفت نبودیم آن روز که داربی را باختیم و گفتی خدا
جای حق نشسته! آن روز که بازیکنهای استقلال را به سپاهان بردی! آن روز...» و در
آخر، که میگویند؛ «بله ما بی معرفت بودیم، ولی دیگر نمی خواهیم بی معرفت بمانیم.»
حالا امیر و هواداران استقلال بازی را بردهاند به کوچه مردها؛ معرفتها
را محک میزنند، و برای همین خاطرههای مشترک را مرور میکنند تا عیار طرف مقابل
تعیین شود. کوچه خاکی و دیوار آجر بهمنی و خانههای کاهگلی، سقاخانه و شمعهای
روشن و دخیلهای بستهشده، صدای غزلی که از دور میآید و چراغهایی که سوءسوء میکند؛
اینها برای ترسیم کوچهیی که مردهایش معرفت دارند کافی نیست؛ کوچه مردها، مردهایی
با حافظه دقیق تاریخی میخواهد، معرفت پیشکش.
سهشنبه 10 مرداد 91
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر