از هتتریک سپاهان تا سقوط شاهین و از اسکندر تا کابوس
قهرمانی
اقامت سه ساله جام در نصف جهان
رامتین جباری
لیگی که نه ستاره تازهیی داشت نه پدیدهیی، نه چندان خاطرهساز
شد و نه در مقیاس یک فصل فوتبال، مهیج؛ هم قهرمانش تکراری بود، هم بازندههایش
تقریباً قابل پیشبینی و شاید تنها نکته مثبت جمعیاش این بود که تمام شد.
ما سپاهانیم
انگار جام «لیگبرتر» در اصفهان گیر افتاده! «ما سپاهانیم و
حالا حالاها قهرمان» این پلاکاردی بود که طلاییهای سپاهان با سوت آخر لیگیازدهم
بالای دست گرفتند تا به همه اعلام کنند هتتریکِ قهرمانی واقعیت دارد؛ شاید به
همین دلیل بود که امیر قلعهنویی کیلومترها آنطرفتر همه تلاشش را کرد تا قهرمانی
سپاهان را بیرنگ کند، او وقتی که از سپاهان جدا میشد در ترسناکترین کابوسهایش
هم متصور نبود قهرمان بعدی باز هم این تیم باشد! «قهرمانی رو از ما گرفتند» اینها
را امیر در شبکه استانی میگفت اما روی سخنش به همه ایران بود؛ «رفت سپاهان و
برگشت استقلال، ممبینی و ترکی جام رو از ما گرفتند، همه ایران میدونند تراکتور
قهرمانه» سپاهان اما قهرمان شد تا دو اصل ثابت شود؛ 1. مدیریت مبتنی بر سیستم و
مستقل از فرد 2. مربی کار بلد. تراکتورسازی هم با همه فرافکنی سرمربیاش نسبت به
فصل گذشته چهار برد بیشتر آورد تا در ادامه روند رو به رشد خود، این بار و به
واسطه تفاضل یک گل بیشتر از استقلال، روی پله دوم بایستد و برای اولین بار سهمیه
آسیایی بگیرد. نکته این که از حالا استادیوم یادگار تبریز یک جهنم تازه تاسیس برای
حریفان آسیایی این نماینده تازه نفس ایران زمین است.
حسرت تساویها
غمانگیزترین آتشبازی برای استقلال جمعه شب اتفاق افتاد. با
سوت پایان بازی آسمان آزادی نورافشان شد! صدای ترقهها و رقص نور روی اعصاب
استقلالیها رژه میرفت وقتی یادشان میآمد با پای خودشان از جاده قهرمانی منحرف
شدند. تساوی 2-2 با راهآهن، تساوی 2-2 با ذوبآهن، تساوی 1-1 با شاهینبوشهر و
تساوی 0-0 با شهرداریتبریز در همین هفتههای آخر کافی بود تا استقلال با صدای
بلند اعلام کند به همان جامحذفی راضی است. امروز شاید مظلومی با درک بهتری تفاوتهای
لیگبرتر با حذفی را تعریف کند و بپذیرد با همه بدشانسیها، مصدومیتها، فشردگی
مسابقات لیگ با جامحذفی و پلیآف آسیا، به انضمام سوءمدیریتهای داخلی باشگاه،
این خود استقلال بود که قهرمانی لیگ را از استقلال دریغ کرد.
برزخیها
برخلاف نظر امیر که تیمش قهرمان واقعی میداند، قهرمانان
واقعی لیگیازدهم شاید صبای ویسی و نفت فرکی باشند؛ دو تیمی که نه با بودجههای
افسانهیی و حمایتهای افسانهییتر! که با دستهای خالی اما متحد شده به پلههای
بالای جدول تکیه زدند. صبا آسیایی شد و نفتتهران بالاتر از ذوبآهن و بسیاری از
تیمهای مطرح دیگر پنجم شد تا عبداله ویسی و حسین فرکی امید به فوتبال ایرانی را
برای دلشکستههای از این فوتبال زنده نگه دارند. ذوبآهن و داماش گیلان هم که هر
کدام به سهم خود گرفتار بحرانهای اقتصادی بودند، ششم و هفتم شدند. هرچند گرفتاری
ذوبآهن جدای پول شاید خستگی از تکرار هم بود و سرخوردگی از لمس یک موفقیت مطلق
حتی در شبی که نایبقهرمان آسیا شدند! که همه انگیزه را، لمس نکردن حتی یک جام در
همه این سالها کشت. نماینده گیلان هم که دربند یک پرونده مالی مشهور شد با همه
بگیر و ببندهایی که داشت نتیجه نسبتاً خوبی گرفت و میتواند خوشحال باشد، هرچند
عابدینی بار دیگر ثابت کرد برای مدیریت یک تیم فوتبال در دو دهه گذشته جا مانده
است. سایپا، مس و نفتآبادان؛ سه تیم 43 امتیازی و متوسط برای وسط جدول. سه تیمی
که مثل سپاهان [که استثنا شد!] و داماش، با تغییر سرمربی در میانه فصل مواجه شدند
و لیگ را با همه بالا و پایینها در حاشیه امینیت به پایان بردند.
ناجورها
اگر شاهینبوشهر سقوط نمیکرد جای تعجب داشت! محله برو بیای
مدیر و سرمربی، و جایی که یک بازیکن متوسط تیم را میبندد و دستمزد تعیین میکند،
بیشتر شبیه یک تیم محلی نامتعادل بود. تیمی که مدیرانش و غالب افرادش لیاقت عشق و اشکهای
هواداران شاهین را نداشتند. شهرداری و مسسرچشمه هم دست کمی از شاهین نداشتند و
روشن شد عدم شناخت تفاوتها در لیگ یک با لیگ برتر خیلی زود تیمهای موفق در دسته
اول را به این لیگ دیپورت میکند! از شانس پرسپولیس بود که مس سرچشمه و شاهین و
شهرداری برنامهیی برای ماندن در لیگبرتر نداشتند وگرنه درکنار اسکندرمقدونی، نام
تک تک اعضای این فصل پرسپولیس [و در راس آن حبیب کاشانی] در تاریخ ثبت میشد. هرچند
سفر دنیزلی به ترکیه باعث شد علی کریمی خودی نشان بدهد و پانزدهمی را با رده 12
عوض کند. فجر و ملوان و راهآهن هم طبق معمول هر ساله فقط ماندنی شدند و کماکان به
این وضعیت راضی اند. فولاد جلالی هم با هشت پله سقوط نسبت به فصل قبل پایان
ماموریت آقای رایانه را در جنوب ایران اعلام کرد تا عیار سختی کار در لیگ ایران به
روش آکادمیک یکبار دیگر محک بخورد.
فلاشبک؛ دوشنبه 7 دی 1388، حبیب
کاشانی «کرانچار» را از پرسپولیس اخراج کرد.
یکشنبه 24 اردیبهشت 91
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر