سنگینی اسم پرسپولیس روی پله پانزدهم
دنیزلی و راز عدد 4
رامتین جباری
پنجشنبه 15 دی پارسال بود که ورژن دنیزلی پرسپولیس مهمان
ملوان در بندرانزلی بود. به سبک عادتهای ایرانی و معجزههای یکشبه، تصور این بود
که مصطفیپاشا وردی خوانده و رمز پیروزی را به ساق بازیکنها داده تا درد پرسپولیس
دوا شود. پرسپولیس دو هیچ باخت تا از توهم بیرون بیاییم و بپذیریم این درد یکشبه
دوا نمیشود. شاید آنچه که گمراه کننده بود دقیقاً اتفاقی بود که چهارشنبه هفته
بعدش افتاد؛ پرسپولیس شاهینبوشهر را با چهار گل زمینگیر کرد تا دیدار دوباره
تازهشده دنیزلی با هواداران در آزادی به همه خوش بگذرد و فکر کنیم معجزه دنیزلی طی
یکهفته اثر کرده؛ این چهار گل کجا، باخت 2 بر یک با استیلی در نیمفصل اول کجا.
تساوی با شهرداری و غلبه بر مسسرچشمه در تهران فاصله از
چهار گل زده به شاهین بود تا چهار گلی که پرسپولیس در آبادان از نفت خورد؛ حالا
تیمی که نیمفصل اول سه بر یک باخته بود، پرسپولیس را با چهار گل برد تا قبول کنیم
دست دنیزلی خالی است.
پیشبازی داربی و تساوی با ذوبآهن برای رسیدن به 13 بهمن
90 و دست مهربان سرنوشت که دستان پرسپولیس دنیزلی را محکم گرفت؛ هشتاد دقیقه و
باخت دو بر صفر به استقلال مظلومی که تا پیش از ده دقیقه پایانی متخصص داربی بود و
آن ده دقیقه تریلر و دراماتیک! هتتریک ایمون زاید به پای دنیزلی نوشته شد تا
تفاوت مربی متفکر وسط استادیوم آزادی مشخص شود. حالا پرسپولیس بود و 10 هفته تا
پایان لیگ و ترمزی که به نظر میآمد دیگر بریده شده؛ پنج روز بعدش اما از هر کجا
که بازیکنان فجر شوت زدند به دروازه پرسپولیس بوسه زد تا قند داربی زهر شود. دو
مساوی ناامید کننده برابر صبا و مس برای رسیدن به یک روز دیگر با پرسپولیس رویایی؛
پیروزی سه بر صفر برابر نفتتهران و باز امید به آینده از ایستگاه 28ام لیگبرتر.
یک مساوی خارج از خانه برابر الهلال عربستان هم به اینها اضافه میشود تا کارنامه
سال 90 پرسپولیس را با دنیزلی ببندیم.
از اینجا تا باخت سه بر صفر اعلامشده برابر داماش، همه عمر
خوش پرسپولیس دنیزلی است اما در باشگاههای آسیا؛ شکست الشباب و الغرافه، نه گل
زده، یک گل خورده و صدرنشینی گروه D
آسیا دیگر سراب نبود، بدبینترینها هم باور کردند پایان شبهای سیاه فرارسیده!
هفته
سیام و پس از فاجعه داماش، یک هفته احترام برانگیز برای پرسپولیس بود؛ آنها در
روزی که سه امتیاز حقشان بود امتیازها را در اصفهان با مدعی نخست قهرمانی تقسیم
کردند. اما آه استیلی یا دایی یا هر دویشان کاریتر از این حرفها بود؛ سایپا،
تراکتور و راهآهن هر کدام چهار گل به پرسپولیس زدند تا کابوسیترین شبهای
هواداران پرسپولیس را باعث شوند! در آسیا هم کارشان به مکافات رسید تا با یک تساوی
و یک باخت برابر الغرافه و الهلال بازار آسیا را هم به اما و اگر بکشانند؛ اردیبهشت
تازه به نیمه رسید که معیار نکویی سال 91 برای پرسپولیس از بهارش کاملاً پیدا شد.
جمعه
پیش رو تیم دنیزلی مهمان فولاد خوزستان است، برآیند عقل و بیطرفی به نفع فولاد
رای میدهد تا بدون احتساب تیمهای سقوط کرده به لیگ یک، این پرسپولیس باشد که به
ته جدول میچسبد. 33 بازی، 9 برد، 12 تساوی و 12 باخت، 48 گل زده و 53 گل خورده و
تفاضلی که بدون محاسبه بازی با داماش باز هم منفی 2 است! چه کسی باور میکند این
آمار بازیهای تیم پرسپولیس در لیگ است؟ و اینکه سهم دنیزلی چقدر است؟ آمار میگوید
فقط 17 امتیاز. 16 مسابقه و 17 امتیاز همه دستاورد مصطفی پاشا برای پرسپولیس است؛
1.06 امتیاز برای هر بازی، چهار باخت سنگین با چهار گل، یک باخت دو بر صفر، یک
باخت سه بر دو و یک باخت انضباطی سه بر صفر. حتی اگر تا قبل از بازی برابر راهآهن
سهم دنیزلی از باقی مجموعه پرسپولیس جدا میشد، از بعد از این بازی جدا کردن سهم
دنیزلی از باقی ممکن نیست.
یک
سرمربی در مقیاس دنیزلی از 16 بازی لیگ و 5 مسابقه در باشگاههای آسیا، از
پرسپولیس قبل و بعد از آمدنش چه تعبیری دارد؟ از بحران دروازه که بگذریم چه فکری
به حال پنیر سوئیسی خط دفاع شد؟ اتوبانهای کناره پرسپولیس برای بسته شدن به روی
تیم حریف چند هفته دیگر زمان میخواهد؟ درپوش چاههای عمیق خط میانی کجا جامانده؟
و اگر ایمون را از پرسپولیس بگیریم [که اگر اصرار رویانیان نبود دنیزلی او را از
روی سکوها تکان هم نمیداد!] تعریف خط حمله برای این تیم چه بود؟
امروز
آسانترین کار جهان انتقاد از پرسپولیس است. آن قدر غریبه پرست هستیم که یک نیمفصل
تمام را به پای دنیزلی ننویسیم به این بهانه که این تیم، تیم او نبوده و نیست.
استیلی را دوباره روی پله پانزدهمی پرسپولیس سر خواهیم برید اما اگر همه سهم مصطفی
دنیزلی را از این فصل پرسپولیس سوا کنیم، تمام سهم باخت 4 بر سه به راهآهن ششدانگ
به اسم «مصطفی
دنیزلی» است و این «مصطفی دنیزلی» است که باید پرده از راز عدد چهار بردارد.
پینوشت؛ به یاد رفیق بیکلک علی بلبل، کله شق با معرفت کوچهمردها،
پنجمین سوار سرنوشت و «شمایل ماندگار» پشت و خنجر. به «فردین» سلام برسان آقای «ایرج
قادری».
سهشنبه 19 اردیبهشت 91
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر