چشمکِ تکههای پازل در تحولات دو تیم لیگبرتری
رامتین جباری
منبعی موثق در سازمان ليگ خبر جالبی میدهد، او با قدرت اين حرف را میزند: قرار شده از مهرماه فاز جديد دستگيری روزنامهنگاران فاسد و دلالان آغاز شود. او حرفهايش را اينگونه ادامه داد: برای هر کدام پرونده خاصی تدارک ديدهشده و به صورت پکيج مدارک جمع آوری شدهاند...
بارانی بلند خاکستری، کفش چرمی بیصدا و یک ذرهبین بزرگ روی ردپای مشکوک برای رسیدن به سرنخ کافی بود، شیوهیی کلاسیک که برای کلاف پیچدرپیچ فوتبال ایران قطعاً جوابگو نیست. فصل نقلوانتقالات اگر دست روی بازیکنی بگذاری که چرا و چطور اینها فقط ستارههای این بازارموقت میشوند متهمی به بدبینی، از قرارداد بازیکن خارجی بپرسی، سیاهنمایی. از برکناری یکشبه مربی و حضور ناگهانی سرمربی جدید بخواهی چیزی بدانی، فوتبالفهم نیستی و تنها باید سرت را لای یقه بالازده بارانی قایم کنی، پاشنهها را بخوابانی و ذرهبین را بندازی دور.
وقتی عادل گفت موضوع برنامه «دلالی» است کسی فکر نمیکرد داستان، همان شب بغرنج شود. قبل از برنامه خیلیها خبر داشتند که قرار است به پرونده اخاذی در فوتبال پایه بپردازد اما هم از فوتبال پایه گفت، هم پله پله ردههای سنی را بالا آمد تا به لیگیک، لیگبرتر و حتی پیراهن تیمملی رسید؛ «بازیکنی داشتم که تازه عمل کرده بود و شرایط بازی نداشت اما به من اصرار میکرد که حتماً چند دقیقه او را به زمین بفرستم. میگفت قرار است به تیمملی دعوت شوم و اگر بازی نکنم روزنامهها شلوغ میکنند. گفتم از کجا میدانی قرار است دعوت شوی؟ گفت دعوت میشوم و دعوت هم شد، در تیمملی بازی هم کرد. به من گفت 5/3 میلیون دادم دعوت شدم، 5 میلیون هم دادم که بازی کنم.» مجید جلالی برای عادل افشا میکرد که حتی پیراهن تیمملی «بازارسیاه» دارد و کوچه خلوتهای تاریک فوتبال جایی است که از تبانی تا قهرمانی، از سوت و پرچم تا بازیملی حتی با پایلنگ! معامله میشود. انزجار از واژهواژه چیزی به اسم «فوتبال» میجوشید، طوری که مهمانان 90 هر چند دقیقه یکبار یادآوری میکردند؛ «...البته اکثر اهالی فوتبال پاک هستند و خانوادهها نگران حضور فرزندانشان در فوتبال باشند.» اکثریتی که نفوذشان کمتر است! «اردویی با نفت داشتم در ترکیه که چند داور آنجا بودند، به من گفتند بازیکنی را بردار و جایش ما برایتان پرچم میزنیم.» اینها را ابراهیم قاسمپور گفت تا بیجهت خیال نکنیم، جامعه داوران پاک است، بازیکنها هم از مدیران و مربیان گفتند و عابدینی هم با افشای بازیکنهایی که گل به خودی میزنند، گارانتی کرد پوشش «شبکه مافیایی فوتبال» از هر اپراتوری سراسریتر است. به سبک برنامههای افشاگر، که به قول عادل «حرمت افراد خاطی را نگهمیدارد»، اسمی از کسی نمیآمد و صداها فیلتر میشد تا باور کنیم موج ژورنالیستی تازهیی شکل میگیرد که نرسیده به ساحل روشنگری فروکشش میدهند! در فضایی که رسانه را از بیرون به شکلی هدایت میکنند که اگر امروز {به عنوان نمونه} یکبار دیگر به مصاحبه «شوک» مایلیکهن و افشاگریهای او بپردازی، از سوی مخاطب دروغین، متهم میشوی به استفاده از «سوژههای سوخته».
نود ولی یک نجاتدهنده محض داشت؛ عادل که اعلام کرد پشت خط کیست، با کمی تاخیر روی سایت خبرآنلاین آمد؛ «وقتی فرازکمالوند به خودش شلیک کرد»! کمالوند که با دلیلی محرمانه از طرف سازمان لیگ تلویحاً از لیگبرتر کنار گذاشته شد تا تحقیقاً به لیگیک و پاسهمدان تبعید شده باشد، برخلاف همیشه خیلی آرام، شمردهتر و با دادن همه حق به طرف مقابل صحبت میکرد: «شما طوری ماجرا را پیش میبرید که سوءبرداشت میشود.» او اعتراف کرد پاسهمدان در بستن قراردادها تخلف کرده ولی خواستهاش این بود که این با «دلالی»، «سوءتفاوهم» نشود! فراز تمام حرفهای بازیکن شاکی را تایید میکرد و همین که «علی قربانی» گفت: «کسی علناً از من پول نخواست» برایش کافی بود، تشکر کرد و رفت. بحث قربانی ولی قراردادهایی بود که ابتدا به صورت قانونی در هیاتفوتبال ثبت میشوند، سپس میگویند رقم قرارداد زیاد است و باید کم شود، وگرنه به شما بازی نمیرسد! اگر بازیکن زیر بار نرود، قرارداد رسمی به آسانی گم میشود. فوتبال گمشدههای زیادی دارد، پس «پلیس آگاهی» روی خط برنامه نود میآید و عادل، که هرگز فکر نمیکرد، شبی برای برنامه نود با تلفن یک کاراگاه آگاهی تماس بگیرد!
نود ولی یک نجاتدهنده محض داشت؛ عادل که اعلام کرد پشت خط کیست، با کمی تاخیر روی سایت خبرآنلاین آمد؛ «وقتی فرازکمالوند به خودش شلیک کرد»! کمالوند که با دلیلی محرمانه از طرف سازمان لیگ تلویحاً از لیگبرتر کنار گذاشته شد تا تحقیقاً به لیگیک و پاسهمدان تبعید شده باشد، برخلاف همیشه خیلی آرام، شمردهتر و با دادن همه حق به طرف مقابل صحبت میکرد: «شما طوری ماجرا را پیش میبرید که سوءبرداشت میشود.» او اعتراف کرد پاسهمدان در بستن قراردادها تخلف کرده ولی خواستهاش این بود که این با «دلالی»، «سوءتفاوهم» نشود! فراز تمام حرفهای بازیکن شاکی را تایید میکرد و همین که «علی قربانی» گفت: «کسی علناً از من پول نخواست» برایش کافی بود، تشکر کرد و رفت. بحث قربانی ولی قراردادهایی بود که ابتدا به صورت قانونی در هیاتفوتبال ثبت میشوند، سپس میگویند رقم قرارداد زیاد است و باید کم شود، وگرنه به شما بازی نمیرسد! اگر بازیکن زیر بار نرود، قرارداد رسمی به آسانی گم میشود. فوتبال گمشدههای زیادی دارد، پس «پلیس آگاهی» روی خط برنامه نود میآید و عادل، که هرگز فکر نمیکرد، شبی برای برنامه نود با تلفن یک کاراگاه آگاهی تماس بگیرد!
حالا اگر خبرهای همین لیگیازدهم را یکبار دیگر مرور کنیم، تکههای درشت پازلی را پیدا میکنیم که جای مکث دارد؛ نمونهاش دو تیم لیگبرتری که پیش از تعطیلات دستخوش تغییرات اساسی شدند. شکی نیست که در مسیر تحولات این دو تیم، رد پای دلالان مشهود است، مساله این است که این دلالی از نوع ایجنتهای رسمی است یا واسطهگری مسموم!؟ که پای پلیس آگاهی و اطلاعات نیروی انتظامی را به فوتبال باز میکند، جایی که دو مربی برکنار، و یکشبه دو سرمربی جدید معرفی و سر تمرین حاضر میشوند؛ این یعنی همه مراحل مذاکره و توافقهای دو جانبه زمانی انجام شد که مربیان قبلی بیخبر از همهجا، تارهای صوتیشان را پاره میکردند تا شاید تیمشان نبازد که باخت! و سرنخهایی که از هر دو تیم به یک دست بند است. نقطه شروع خوبی است برای آغاز دوبارهیی که سه سال پیش در شروع متوقف شد و حالا زمزمههایی همراه با اشتیاق بیحد اهالی فوتبال برای مبارزه علنی با «مافیایسایه» به گوش میرسد. همه مواردی که مظنون به نظر میآیند، باید از نو بررسی شود. بازیکنان خارجی، مدیر برنامهها و قراردادهایشان قطعههای دیگر این پازلاند که با کمی هوشمندی بهسادگی کامل میشود؛ بازیکنانی که یا همیشه مصدوماند و یا به نیمکت قفل شدهاند! مربیان خارجی بیرزومه و کم اثر در کادرفنی هم، میتوانند به سبک رمانهای آگاتا کریستی برای سینجیم انتخاب شوند. آنچه مسلم است هیجان پیرامون این قصه پلیسی باید مدیریت شود. «اراده» مقابله با فوتبال ناپاک کفشهای آهنی بپا کند و به شیوه فرشته عدالت چشمهایش کور باشد، چراکه به نامهایی خواهند رسید که...! مسلماً «مافیایسایه» این روزها را پیشبینی کرده و حالا عواملش آن کاسههای داغتر میشوند تا هیولای خیالی فضا را ملتهب کرده، باز پای «مصلحت» جلو بیاید و فرمان دهد؛ «کات»
روزنامه اعتماد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر