علت فحاشی تماشاگران ما چیست؟
بی فرهنگی یا بی اعتمادی
رامتین جباری
اینقدر که بازی ناتمام «پرسپولیس-داماش» همه را شوکه کرد، فحاشی تماشاگران نکرد. چراکه اعتراض هواداران در فوتبال ایران چه به داور باشد، چه به تیم یا بازیکن حریف و چه در مواردی حتی اعتراض به تیم خودی، با مفاهیم و عبارتهای ناهنجار و مشمئزکنندهیی همراه است که هیچ نمونه متناظری در مقیاس یک جمعیت غالب و در یک شعار هماهنگ با هیچ استادیوم دیگری در دنیای فوتبال ندارد! و تاسفبارتر اینکه در بسیاری از مواقع که تماشاگران صرفاً قصد تشویق تیم خودی را دارند و خبری از فشارهای عصبی هم نیست، چنین واژههای ضداخلاقی در ترجیعبند شعارهای حمایتیشان هم نقش غیرقابل انکاری دارد!
بیاخلاقی روی سکوها از اواسط دهه هفتاد شدت گرفت وقتی برخی مدیران و مربیان برای کنترل هواداران نوچهپروری و لیدرسازی کردند. آنها به اسم فرهنگسازی هدایت تماشاچیها را به افرادی سپردند که بعضیشان رزومه کاملی از سوابق و ناهنجاریهای اجتماعی را، از دستگیری در طرح جمعآوری اراذل و اوباش تا مبارزه با موادمخدر و سایر منکرات را یکجا دارند.
و «ما بهترین هواداران دنیا را داریم» تنها راهکار مدیران ارشد ورزش ایران شد که در مواقعی که احساس خطر میکنند برای مدیریت بیاخلاقی روی سکوها بکار میگیرند و از جمعیت به طور میانگین پانزده هزار نفره استادیومها، صدای غالبِ مثلاً دوازده هزار نفر را «تماشاگرنما» و باقیمانده را بهترین هواداران دنیا میدانند! برای همین اهالی فوتبال به این بیاخلاقی عادت به جبر کردهاند و گوشها به زشتترین واژههای جاری بیتفاوت شدهاند.
محمود رفیعی، که بازی نفرینشده! «پرسپولیس-داماش» را سوت میزد، جامعه فوتبال ایران را در دقیقه 2+90 بهتزده کرد؛ هواداران یکصدا به داور فحاشی میکردند و بازی جریان داشت، گزارشگر تلویزیونی به روال چنین مواقعی بیتفاوت فقط بازی را گزارش میکرد، کارگردان تلویزیونی نهایت هنرش را برای شنیدهنشدن شعارها بکار میبرد و پرسپولیس 9 نفره در پی جبران یک گل عقبمانده بود که داور ایستاد، سوت زد و توپ را گرفت، حتی عادل هم باور نکرده بود که علت، ناسزاهای تماشاچیهاست و دنبال کشف دلیل توقف بازی بود که لبخوانیها و حرکات داور پرده از راز او برداشت. علی کریمی وساطت کرد، بازی ادامه یافت اما یک دقیقه هم دوام نیاورد تا آخرین مسابقه هفته 29 لیگبرتر در آخرین ثانیهها ناتمام اعلام شود؛ این اما یک روی سکه است! رویی که تنها به این بازی مربوط نیست و ریشه در عدم آشنایی ما با آداب هواداری دارد و چه خوشمان بیاد چه بدمان، فرهنگ تماشای یک مسابقه فوتبال در استادیومهای ما در اسفبارترین وضعیت ممکن است!
روی دیگر سکه «عدم اعتماد» است. هواداران و اهالی فوتبال به جامعه داوری اعتماد ندارند. وقتی هر از چندگاهی از سر نداشتن سوژه برای برنامهسازی یا برای فروش بیشتر با یک تیتر جذاب و یا برای تسویه حسابهای شخصی و دستهبندیهای گروهی «ناهنجاری» را داغ کرده و بیسامان و بیپایان در ذهن مخاطب رهایش میکنیم، نتیجهاش بی اعتمادی میشود؛ بی اعتمادی به داور، به مدیر، به مربی و بازیکن.
موضوع «ناپاکی فوتبال» در گستردهترین شکل ممکن در جامعه مطرح میشود؛ از داوری گفته میشود که با تراول پنالتی میگیرد، از بازیکنی که با چک گل به خودی میزند، از مربی که با چمدان پول تیمش میبازد و از مدیری که با سند قهرمانی را میخرد، و همه تقلاها برای درد «فوتبال پاک» در همین درجه از اقدام درجا میزند؛ «افشاگری و در ادامه عدم اعتماد»، و فحاشی که سادهترین و عادیترین واکنش هوادار بیاعتماد شده در فوتبال ایرانی است.
سهشنبه 22 فروردین 91
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر