جمعه، فروردین ۱۸، ۱۳۹۱

سلطان نو


دنيزلی «سلطان» تازه پرسپوليس


فصلی که برای پرسپولیس بیشتر شبیه به کابوس بود، دومین روز سال نو به جایی رسید که الشباب امارات را با شش گل بدرقه کرد و امشب برای صدرنشینی گروه D لیگ قهرمانان آسیا مهمان الغرافه قطر است. پرسپولیس که جام‌حذفی را میانه راه به رقیب دیرینه واگذار کرد تا جام دو ساله قهرمانی را بالای دست استقلال رصد کند، در لیگ برتر هم بالاترین شانسش ایستادن روی پله چهارم است و این یعنی پرسپولیس سهمی از باشگاه‌های آسیای سال بعد نخواهد داشت.
لیگ یازدهم و فصل 91-90، فصل ناکامی پرسپولیس بود که هرگز فراموش نمی‌شود، فصلی که پرسپولیس تا رده پانزدهم پایین رفت، 8 باخت را تجربه کرد و با یازده مساوی و 37 گل خورده در لیگ، یک تیم متوسط رو به پایین شد که هیچ شباهتی به ترجیع‌بند «پرسپولیس زلزله» در شعار معروف هواداران این تیم ندارد! اگر از حمید استیلی تلخ‌ترین خاطره عمر ورزشی‌اش را بپرسی، البته توصیه می‌شود که نپرسی چرا که بی‌شک چشم‌هایش ریز و خیره، گونه‌هایش سرخ و صدایش زیر می‌شود و وقتی عرق سرد روی پیشانی‌اش را پاک می‌کند از لیگ یازدهم آنقدر می‌گوید که فضای گفتگو اشکی شود!
روزی که دنیزلی از ایران می‌رفت به جای خداحافظی گفت: «خدا کند بعداً با پشیمانی دنبال من نیایید!» آن روزها عقیده این بود که اگر دنیزلی کارایی داشت در ترکیه بدون تیم نمی‌ماند، از بشیکتاش و فنرباغچه و گالاتاسرای تا باقی تیم‌های ترکیه، حتی یکی‌شان او را نمی‌خواهد که امروز اینجاست! دنیزلی رفت و اتفاقاً با بشیکتاش قهرمان لیگ و سوپر جام ترکیه شد تا آه از نهاد پرسپولیسی‌ها بلند شود! شاید اگر پرسپولیس مدیری مثل حبیب کاشانی نداشت هنوز «کرانچار» سکاندار پرسپولیسی بود که امروز بی «کرانچار» غیر قابل تصور به نظر می‌رسید! اما از عواید داشتن تصمیم‌سازی چون کاشانی راه را از کرانچار به مسیر دایی تا بن بست استیلی کج می‌کند! و از سر ناچاری است که پیش‌بینی دنیزلی از آب درست درمی‌آید؛ رویانیان شخصاً راهی کشور دوست و همسایه می‌شود و پیرمرد سرزمین ماوی ماوی را با خود به تهران می‌آورد تا هواداران به جای «استیلی حیا کن رها کن»، «مصطفی پاشا، مصطفی پاشا» کنند.
کمتر کسی فکر می‌کرد پس از پروینِ بچه خیابان عارف، موثرترین سرمربی پس از انقلاب پرسپولیس متولد ازمیر ترکیه باشد! و سلطان «آقا مصطفی» صدایش کند. مهره‌های پرسپولیس جور نیست، از دروازه تا خط حمله دست دنیزلی خالی است، بدن‌های ناآماده و روحیه ضعیف میراث زوج «کاشانی-استیلی» برای پرسپولیس شد و این قطعاً اتفاقی نیست که تفکر دنیزلی از داربی باخته خاطره‌یی منحصربفرد می‌سازد و در لیگ قهرمانان آسیا، مدعی مرحله گروهی است؛ نوع اندیشه دنیزلی در شیوه بازی پرسپولیس آشکار است. چه در روزهایی که می‌بازد و چه وقتی که برنده میدان است، پرسپولیس «متفکر» است؛ علی کریمی مدل استاندارد هدایت جمعی یک تیم فوتبال را به خوبی رهبری می‌کند، مهدوی‌کیا در دقایقی که به بازی گرفته می‌شود از موثرترین‌هاست، غلامرضا رضایی، نوری تا زارع و دروازه‌بان‌های بی‌روحیه شرح وظایف دقیقی دارند و مهمتر اینکه «مصطفی دنیزلی» روزهای باخت پشت بدشانسی، اشتباه فردی و بازیکن سنگر نمی‌گیرد؛ این «تحول» است و بی تردید «اتفاق» نیست.
پیرمرد 63 ساله ترک حالا معمار ارشد پرسپولیس مدل 91 است؛ از تیم ناکام لیگ برتر، امروز برای آسیا یک تیم جاه‌طلب ساخته که از دو بازی با 7 گل زده برای صعود مدعی شماره یک است؛ «بازیکنان پرسپولیس همه مثل بچه‌های من هستند اما آنها باید خودشان را به من ثابت کنند. ایمون زاید تنها در پرسپولیس گل نمی‌زند، او دوستانی دارد، مدافعانی دارد، هافبک‌هایی دارد که همه زحمت می‌کشند، توپ را حاضر می‌کنند و به ایمون می‌دهند و او توپ را گل و هت تریک می‌کند. ما تیمی موفق هستیم که گل می‌زنیم و پرسپولیس برنده می‌شود نه شخصی. این مسئله مهمی است. اینجا پرسپولیس است. هر فردی در هر بازی وظیفه‌ای دارد. یک نفر وظیفه دارد دروازه پرسپولیس باز نشود، یک نفر وظیفه دارد پاس گل بدهد، یک نفر وظیفه دارد گل بزند و در جمع همه وظیفه داریم دل هواداران را به دست آوریم. این موضوع مهم است و من به بازیکنان می‌گویم هر فردی در تمرین جسارت لازم و جدیت داشت، پیراهن پرسپولیس را برای حضور در ترکیب اصلی از من بگیرد.» اینجا پرسپولیس است و این را متاسفانه هیچ کس به اندازه کسی با پاسپورت کشور ترکیه انگار که درک نکرد! و این نوسان سینوسی سطح ادراک بین یک مرز باریک در دو دنیای متفاوت فوتبال است؛ فاصله‌ها از کرانچار و دنیزلی است تا دعوای شخصی مثلث «استیلی – دایی - کاشانی»!!! 

چهارشنبه 16 فروردین 90
 

هیچ نظری موجود نیست: