فتحالهزاده: با قدرت به کارم ادامه میدهم
حاجی آقا آکتور سینما
رامتین جباری
هشتاد سال پیش، آوانس اوگانیاس دومین فیلم داستانی تاریخ
سینمای ایران را ساخت. فیلمی که به نظر اسمش مهمتر از جایگاه تاریخیاش در سینمای
ایران است؛ «حاجی آقا آکتور سینما».
ما ایرانیها وقتی به جای هنرپیشه کسی را «آکتور» یا «آکتور
سینما» صدا میکنیم، یک مفهوم اضافهتری را جدای از هنر نمایش و بازیگری به فرد
نامیدهشده نسبت میدهیم؛ نوعی آلکاپونیسم، یک جور کلاهبرداری شیک، یا مدلی از
زرنگی و رندی آمیخته با مظلوم نمایی و استوار بر پوپولیسم؛ این میشود تعبیر
خیابانی آکتور وقتی رو به یک نفر میگوییم: «بسه دیگه! فیلم نیا.»
فارس سهشنبه شب گزارش میدهد؛ «علی فتحالهزاده مدیرعامل
باشگاه استقلال که روز شنبه گذشته تصمیم گرفت از مدیرعاملی این باشگاه کنارهگیری
کند در جلسه عصر امروز هیاتمدیره این باشگاه شرکت کرد و پس از برطرف شدن سوءتفاهمات
در سمت خود ابقا شد و به کار خود ادامه خواهد داد.»
«سوءتفاهم» همان چیزی است که یکبار هم ده روز پیش در
ساختمان وزارت ورزش بین رسولینژاد (پدر)، حاجی (همان فتل خودمان) و امیر رفع و
رجوع شده بود تا حکم سرمربی منتخب هیاتمدیره! با امضای مدیرعامل قانونی شود. در
همان جلسه بود که فتل فهمید برای لیگ دوازدهم کجای کار استقلال است، وقتی رسولینژاد
(پدر) با قاطعیت به گزارشگر شبکه خبر گفت: «به سرمربی اختیار تام دادیم.» و همزمان
امیر هم خبر داد؛ «لیست خرید را به هیاتمدیره دادم.» در واقع سوءتفاهم، شخص «فتحالهزاده»
بود. او فکر میکرد اختیار انتخاب سرمربی با مدیرعامل است و سرمربی هم باید فهرست
بازیکنانش را به مدیرعامل بدهد.
حاجی سهشنبه شب بعد از جلسه با هیاتمدیره و ایضاً امیر میگوید:
«عصر امروز به همراه دوستان در جلسهیی مهم شرکت کردیم که در این نشست سایر اعضای
هیاتمدیره همدل و همقسم شدیم تا برای موفقیت استقلال تلاش کنیم و من نیز تصمیم
گرفتم بازهم در کنار هواداران استقلال برای موفقیت این تیم به کارم ادامه دهم. امیر
قلعهنویی نیز در این جلسه حضور داشت و به جمعبندیهای خوبی رسیدیم. نقطهنظرات
خود را گرفتیم و قرار شد از امشب با قدرت و جدیت نسبت به گذشته به کارم ادامه دهم.»
حالا باید از حاجی پرسید چه چیز جدیدی در این جلسه بود که پیش از این نبود و منجر
به استعفای شنبهشب و بستن موبایل به روی رسولینژاد (پدر و پسر) و امیر شد!؟
جواب حاجی جایی در فاصله شنبهشب تا صبح سهشنبه است؛ او
ابتدا یکی دو مصاحبه رسمی علیه اعضای هیاتمدیره و در راس آن رسولینژاد (پدر) و
فرزامی منتشر و آنها را [به درستی] عامل اصلی بحران استقلال در هفتههای آخر لیگ
یازدهم معرفی کرد و به طور موازی، به کمک دوستان رسانهییاش، نقاب از چهره سایهنشین
این روزهای استقلال برداشت. عکس رسولینژاد (پسر) در سایتهای غیررسمی و شبکههای
اجتماعی دست به دست شد تا رضارسولینژاد 25 ساله به عنوان نقش اول تصمیمهای اخیر
هیاتمدیره استقلال معرفی شود. آخرین پاتک حاجی هم زمانی بود که «هیات رسیدگی به
تخلفات حرفهای فوتبال» راس ساعت 11 و ده دقیقه پیش از ظهر به استقلال و شخصِ امیر
تذکر رسمی داد؛ «در صورتی که همکاری این دلال ممنوعالفعالیت با قلعهنویی سرمربی
تیم فوتبال استقلال و این باشگاه ادامه داشته باشد از ثبت قرارداد بازیکنان این
باشگاه برای فصل آینده جلوگیری به عمل خواهد آمد.» اتفاقاً عکس دلال ممنوعالفعالیت
هم با همان سبک و سیاق عکس «رضا» پخش شد تا امیر و دوستانش به گوشه رینگ بروند.
امیر که همواره از سوی منتقدانش به عبور از راههای میانبر
موفقیت در فوتبال ایران متهم میشود با این تذکر رسمی فدراسیون آچمز و برای بازگشت
فتحالهزاده دست به دامن رسولینژاد (پدر و پسر) شد.
و داستان ادامه دارد. داستان امیر که استقلال را فقط با
خودش میخواهد. داستان حاجی که استقلال را بدون خودش نمیخواهد. داستان رسولینژادها
که تازگیها استقلال زیر زبانشان مزه کرده و داستان بینوایی این روزهای استقلال
که اسیر دستهایی است که جز خودشان و منافع شخصیشان هیچ دغدغه دیگری ندارند.
ضمناً فقط «حبیباله خانمراد» (بازیگر فیلم حاجی آقا) نبود
که آکتور سینما شد. این روزها همه ما آکتورهای درجه یکی هستیم، فقط شانس بد اینکه،
نور پروژکتورها زیادی زیاد است و همه کلکهایمان لو میرود. ای کاش یکی با صدای
بلند بگوید؛ ««بسه دیگه! فیلم نیاین.» سر راه که به جلسه هیاتمدیره میایی چراغها
را هم خاموش کن.
پنجشنبه 18 خرداد 91
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر