تکرار کابوس استیلآذین برای قبیله یکنفره
رامتین جباری
حالا تیم چهاردهم لیگآزادگان [قعرنشینمطلق گروهالف]، بازی با پرسپولیس را در استادیوم آزادی به وقتاضافه میکشاند تا این مرگ تدریجی «پرسپولیس با استیلی» وارد فاز تازهیی شود. هر مساوی یا باخت، شاید قلمرو حکمرانی پروین را بیشتر کند تا روزی که حمید هم از پرسپولیس رانده شود! با اینحال «پرسپولیس استیلی» برنده نخستین دیدار جامحذفی بود، جامی که فتح دوگانهاش تنها نقطه مثبت کارنامه «پرسپولیس دایی» است. آیا حمید هم فرصت میکند تا راه موفقیت را از جاده میانبر «حذفی» طی کند؟ یک اصل در پرسپولیس مسلم است؛ هیچکس -از کاشانی و دایی و باقی! تا پروین و استیلی و دیگران!- جز برای خودش و منافعش «دغدغه»یی نداشته، ندارد و هرگز نخواهد داشت.
شبی که اخبارورزشی اسامی هیاتمدیره را اعلام کرد، با خبر بازگشت پروین، کریمی [که اگر فکرش مشغول شود، از چهرهاش پیداست] ابروهایش گره خورد. حواشی انبوه این روزهای پرسپولیس، جایی برای نمود بیشتر تبعات این رویارویی دوباره نداشت. شروع ناامیدکننده پرسپولیس، جای متن را با حاشیه عوض کرده بود تا باردیگر روز و شب کریمی میزبان کابوس استیلآذین باشد که با اضافهشدن پروین، تکمیل شد! برخورد اینبار کریمی با پروین، در نامناسبترین مقطع ممکن روی داد. زندگی به شدت بحرانی پرسپولیس و کاپیتان که بهمرور شمایل یک ناجی را میانه میدان طراحی میکرد؛ گل میزد، دریبل میکرد، پاس گل میداد و به تنهایی ظرفیت تحمل هواداران را بالا میبرد ولی با اولین حکم «وزارت ورزش» با اعصابش بازی شد. او که در بازگشت از شالکه با الگوبرداری از «رائول» پرانگیزهتر از جوانیاش تمرین میکرد، حالا ماموریتی که خودش برای نجات پرسپولیس تعریف کرده بود، زیر سایه تقابل دوباره با پروین بیاثر شد و در چنین شرایطی با اعصابی ناراحت، بیحوصله هم میشود تا خیلی زود خبر اختلافش با پروین رسانهیی شود و بهرغم انکار رسمی پروین، استیلی و دیگران، کریمی روی وضعیت «نه تایید، نه تکذیب» بماند! عدم آرامش هشت یعنی ایستادن روی گسل زلزله که تا روز حادثه ویرانگر هشت ریشتری، پنهان است!
×××××
شاهینبوشهر با جنجالیترین اسپانسر تاریخ فوتبال ایران، چک مبلغ درشتی را برای پروین فرستاد تا حکم «مشاورفنی» رسمی شود که با گفتن «این بچه [قلعهنویی] هفتصدتا میگیره، من اینو بگیرم!؟» رقم چک دوبرابر شد. در راستای مشورتهای فنی، «درخشان» را مشروط! پیشنهاد داد تا با جذب پانصدمیلیونی «مَمَدمون»، او مربی شاهینیها شود! علیپروین در آغاز پنجمین دهه حضور حرفهیی در فوتبال، باورکرد گِره تازهیی با پرسپولیس ندارد و مسیر مشابهسازیها، از آذربایجان تا استیلآذین هم مقصدش همیشه به ترکستان است. برای همین، فصلیازدهم را از بندر استراتژیک بوشهر شروع کرد. پروین که معتقد بود مدیرفنی «کشک» است، حتی اگر هنوز هم به همین باور باشد، این نکته را هم فهمیده که تجارت کشک پرسود است؛ در چارتسازمانی فوتبالایران، سرمربی مسئول اول و آخر شکست است چرا که به ظاهر استقلال! دارد و وقتِ بردن، این بوی خوش مشاورههای کشکی است که به مشام میآید! و ادامه داستان تا آن بخشی از حواشی شاهین که با تحولات اخیر پرسپولیس برخورد میکند؛ درخشان با چراغ سبزی که تلویحاً از سوی گروه منتسب به پروین روشن شد، از جنوب ایران به پایتخت برگشت تا شیوه مدیریت راهبردی را از نزدیک رصد کند که در تازهترین گام، پنجعلی را از پرسپولیس دور کرد تا تعداد مخالفان حمید از نوع درخشان یکی کمتر شود!
جنجالهای علیکریمی، خاص، با برند انحصاری و کپیرایت «علیکریمی» است. باید از جنس او باشی تا وقتی درباره موفقیتهای دوران بازی دایی میگویی «خدا بغلش کرده»، این جملهات برای همیشه در تاریخ روزنامهنگاری ورزشی ایران ثبت شود، یا وقتی ساک پزشک تیمملی را در جامجهانی2006 شوت میکنی، هنوز محبوب بمانی یا چندین و چند جای پای دیگر که هر کدامشان فقط از یکی مثل علیکریمی، وقتی عصبی شود! برمیآید. علیکریمی یک «قبیله یک نفره» است، پس آئین مخصوص به خود را دارد. بنابراین برای اینکه با «علیکریمی» دچار سوءتفاهم نشوی، اول باید این آداب و شیوه رفتاری را به خوبی بشناسی؛ فوتبالیستی که هرچقدر هم جنجال به پا کند، باز وقتی میخواهی لقب «یاغی» را به او بچسبانی، دلت نمیآید او را در گروه سایر بازیکنانی جا دهی که «یاغی» نامیده میشوند. حتی وقتی دریبلهای ویرانگرش را در روزهای اوج آمادگی میبینی، باز دستت نمیرود اسمی یا چیزی، پسوند این اسم و فامیلی کنی که اگرچه از نامها و اسم فامیلهای رایج ایرانی است، اما این ترکیب «علی» با «کریمی» خاص است! آنقدر خاص که «علیپروین» راههای زندگی مسالمتآمیز را با او، طی همه این سالها مرور کردهاست؛ برای همین برخورد از نوعِ نزدیک دوباره این هشت دوستداشتنی ناآرام اما خاموش با هفت تاریخ پرسپولیس، از همیشه «خاص«تر است!
جنجالهای علیکریمی، خاص، با برند انحصاری و کپیرایت «علیکریمی» است. باید از جنس او باشی تا وقتی درباره موفقیتهای دوران بازی دایی میگویی «خدا بغلش کرده»، این جملهات برای همیشه در تاریخ روزنامهنگاری ورزشی ایران ثبت شود، یا وقتی ساک پزشک تیمملی را در جامجهانی2006 شوت میکنی، هنوز محبوب بمانی یا چندین و چند جای پای دیگر که هر کدامشان فقط از یکی مثل علیکریمی، وقتی عصبی شود! برمیآید. علیکریمی یک «قبیله یک نفره» است، پس آئین مخصوص به خود را دارد. بنابراین برای اینکه با «علیکریمی» دچار سوءتفاهم نشوی، اول باید این آداب و شیوه رفتاری را به خوبی بشناسی؛ فوتبالیستی که هرچقدر هم جنجال به پا کند، باز وقتی میخواهی لقب «یاغی» را به او بچسبانی، دلت نمیآید او را در گروه سایر بازیکنانی جا دهی که «یاغی» نامیده میشوند. حتی وقتی دریبلهای ویرانگرش را در روزهای اوج آمادگی میبینی، باز دستت نمیرود اسمی یا چیزی، پسوند این اسم و فامیلی کنی که اگرچه از نامها و اسم فامیلهای رایج ایرانی است، اما این ترکیب «علی» با «کریمی» خاص است! آنقدر خاص که «علیپروین» راههای زندگی مسالمتآمیز را با او، طی همه این سالها مرور کردهاست؛ برای همین برخورد از نوعِ نزدیک دوباره این هشت دوستداشتنی ناآرام اما خاموش با هفت تاریخ پرسپولیس، از همیشه «خاص«تر است!
پنجشنبه 5 آبان 90
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر