وقتی کپیرایت آبروی فدراسیون را حراج میکند
گل به خودی کفاشیان به لیگبرتر
رامتین جباری
فدراسیون فوتبال حس میکند مستقل است. حسی که گاهی با توّهم خودمختاری عوضی گرفته
میشود. شرکت لوح مهر صبا به عنوان مشاور و حافظ منافع فدراسیون با صداوسیما پای
میز مذاکره مینشیند و بی خبر از فرمولهای محاسبه حق پخش به سبک ایرانی، رقمهایی
را میپراند که برای سیمای ملی خندهدار است. فدراسیون ژست قاطعانه میگیرد، مثل
آنهایی که با اطمینان و با پیشبینی انواع عواقب، از موضعشان کوتاه نمیآیند.
آقایان فدراسیونی با همکاری شرکت مشاور اما نه شبیه آدمهای با اعتماد به نفس هستند،
نه آنهایی که از عاقبت کارشان باخبر اند. بیشتر مثل کسانی بودند که تیری در تاریکی
محض انداختهاند.
اگر اختلاف نظر 135 میلیاردی بین فدراسیون و تلویزیون دروغ نباشد میتوان گفت
مدیران فوتبال ما فاقد توانایی برآورد قیمت و ارزشیابی لیگ ایران هستند، به ویژه
اینکه طبق قوانین رسمی کشور امتیاز پخش تصویر انحصاراً در اختیار صداوسیمای جمهوری
اسلامی است و معنی آن این است که فقط و فقط یک مشتری برای این کالای تولیدی موجود
است که حق ناز را برای خریدار محفوظ نگه میدارد.
اینکه لیگبرتر چارچوب استانداردی برای فروش کپیرایت مسابقات داشته باشد از
ابتداییترین حقوق فوتبال است اما در شرایطی که هم فوتبال و هم تلویزیون در ایران
دو پدیده تماماً دولتی و وابسته به خزانه کشور اند، ادای «خصوصی بازی» بین فوتبال
و تلویزیون سرانجامی جز تضیف پدیده ضعیفتر ندارد؛ چهارشنبه 28 تیر سایت رسمی
فدراسیون فوتبال به سفارش شرکت مشاور اعلام میکند: «تا اطلاع ثانوی ورود دوربینهای
صداوسیما به ورزشگاههای محل برگزاری رقابتهای لیگ برتر ممنوع است.»
حق با کیست؟ سوالی که در هیاهوی تقابل فوتبال و تلویزیون ایران بی معنی میشود.
حق را اینجا حکم و نامه و اطلاعیه تعیین میکند؛ فردای اطلاعیه فدراسیون، وزارت
ورزش دو ساعت و پانزده دقیقه مانده به آغاز هفته نخست لیگ کار را یکسره میکند؛ «مدیرکل
حراست وزارت ورزش و جوانان با ارسال نامهیی به فدراسیون فوتبال، بر لزوم پخش
تلویزیونی مسابقات لیگ برتر فوتبال تاکید کرد.» ورود حراست وزارتخانه به مسائله پخش تلویزیونی فوتبال پیامد این گفته مدیران
ارشد رسانه ملی بود؛ «فدراسیون کوتاه نیاید، اقدام میکنیم.»
صداوسیما اقدام کرد، وزارت ورزش تحکم کرد و فدراسیون هم پایان عمر چند ساعته
«تا اطلاع ثانوی!» را اعلام کرد. شبکه 3 اذان و نیایش شامگاهی را روی آنتن داشت که
عادل فردوسیپور روی فرستنده جامجم 2 از پخش رسمی لیگ دوازدهم خبر داد. وقتی صنعت نفت
آبادان بازی را شروع میکرد، از تابلوهای تبلیغاتی دور زمین معلوم شد تلویزیون از
پخش بازی کاملاً مطمئن بوده! در این بین یکبار دیگر سوءمدیریت فدراسیون فوتبال،
چندگانگی در تصمیمسازی مدیران فدراسیوننشین، عدم ثبات، مواضع غلط، استراتژیهای اشتباه
و خوش خیالی شخص کفاشیان به اثبات رسید.
این تصور که کپیرایت یک پروژه چند روزه است که با پادرمیانی یک شرکت نه چندان
نامآشنا محقق میشود همانقدر غیرحرفهیی بود که گرفتن امتیاز پخش بازیها از میانبر
حراست وزارتخانه! فوتبال و تلویزیون ما، هر دو در بینظمی مطلق برای رعایت قواعد
یک بازی سیستماتیک، «حق پخش لیگبرتر» را از قواره انداختند تا بیش از گذشته باور
کنیم بعضی اداها به ما نمیآید.
این آخرین اطلاعیه فدراسیون بود؛ «با عنایت به دستور مقام محترم وزارت ورزش و
جوانان مبنی بر اینکه ترتیبی اتخاذ گردد تا به پاس احترام به علاقمندان فوتبال و
بینندگان محترم و فراهم آوردن موجبات تعامل و هماهنگیهای بیشتر با هدف حل موضوع
مقرر گردید کلیه بازیهای هفته اول مسابقات طبق برنامه در تاریخهای 29 و 30
تیرماه برگزار و پخش تلویزیونی آن انجام شود و چنانچه به دلایلی توافق مورد نظر
صورت نگیرد دستورالعمل فوق از هفته دوم لیگ به مورد اجرا گذاشته شود.»
اجرای دستورالعمل مورد اشاره در اطلاعیه فدراسیون از هفته دوم همانقدر شوخی
است که اگر اصراری برای اجرایش باشد، آن وقت حکمهای هفتگی وزارتخانه برای پخش
بازیها شوخیتر میشود! و از همه اینها مضحکتر البته تئوری انتشار بازیهای لیگ
با فرمت دیویدی بود که خنده و گریه را توامان به اتاق فکر فدراسیون فوتبال سنجاق
کرد!
فوتبالی که از برگزاری جامحذفی عاجز است، از اجرای احکامش عاجز است، از بستن
قراردادی محکم با همکاران کیروش عاجز است، از تامین منابع مالی عاجز است، از درک
تفاوت پخش زنده و دیویدی فوتبال عاجز است و عاجز است از نگهداشتن لیوانی که
حالا به شدت در دستهای کفاشیان سنگینی میکند. بیخیال مارادونا، مردان فدراسیون
را بگیرید. آنها دائماً خودشان را دریبل میکنند و گل به خودیهای غیرقابل جبرانی
میزنند.
شنبه 31 تیر 91
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر