دانش فیزیک به کیروش زمان می دهد
رامتین جباری
پایان نیمه اول وقتی بود که برخی آماده میشدند تا از مالدیو «ماداگاسکار» دیگری بسازند برای پرتاب تیرهای انتقاد. سه گل نیمه دوم و برد چهار بر صفر ایران، تیرها را در چله باقیگذاشت، موقت! نه یک گل نیمه اول و نه نتیجه پایانی، هیچکدام جایی برای قضاوت نیست. مالدیو سنگ محک خوبی برای تعیین عیار «تیمملی با کیروش» نیست و نبود، منتها کارلو در برههای از زمان روی نیمکت تیمملی مینشیند که انگار باید تقاص گناهانی را پس بدهد که پای او نیست اما دلخوریهای تلمبار شده از وضعیت فوتبال ایران آنقدر عاصی و درمانده هستند که هر یقه قابل گرفتنی را بچسبند! حالا اما وقتی است که باید مرزی بین راه صعود به جامجهانی 2014 و مدیریت فوتبال ایران ترسیم کرد و از روندی که همواره «سوءمدیریت»ها پس تیمملی و کادرفنیاش سنگر میگیرند جلوگیری کرد. انتقادهای بیوقت و هدایت فشار به سمت کادرفنی، نتیجهاش حال و روز تیمملی 2006 و برانکویی می شود که حتی در بازیهای درون اردویی هم شهامت تغییر ترکیب اصلی را نداشت و برای دستگرمیها نیز گزینه اولش میرزاپور و کلام آخرش دایی بود و این همان دامی است که اگر کیروش، جغرافیای امن پیرامونش را تنگ و تنگتر ببیند، گرفتارش خواهدشد.
پلیآف رفت و برگشت با مالدیو، جریمه شب افت آن دانش آموز ممتاز قدیمی است که دیگر جزو پنج تیم برتر آسیا بحساب نمی آید و باید مسابقات مقدماتی جامجهانی را نه از مرحله گروهی که از یک مرحله پایینتر و با گذر از تیم رده صدوپنجاه و اندی رنکینگ فیفا آغاز کند. ایران با عبور از مالدیو به همراه 14 برنده دیگر، به 5 تیم برتر آسیا می پیوندد تا در پنج گروه چهار تیمی برگزار کننده مرحله سوم مقدماتی باشند. ده تیم صعود کننده از این مرحله در دو گروه 5 تیمی، درمرحله چهارم، به مصاف هم می روند تا در پایان، دو تیم برتر از هر گروه به اضافه یک سهمیه مشترک با قاره اقیانوسیه، ویزای برزیل را برای تابستان 2014 به نام بزنند و این یعنی دستکم 15 مسابقه رسمی دیگر برای تیمی که از 98فرانسه، یک در میان مسافر جامجهانی بوده است و «2014برزیل» از آن یک در میانهای حضور است.
در فاصله 10 روز تا آغاز لیگ یازدهم، طبیعی است که بازیکنان تیمملی تمرکز صد در صدی را برای یک مسابقه ملی نداشته باشند، حتی اگر حریف مقابل مالدیو باشد که دست بر قضا بهانه ای است تا آن انگیزهای که باید به سراغ ساقها نیاید. فکرها هنوز مشغول فصل نقل و انتقالات است و قراردادهای تازه، بدنها درگیر فصل بدنسازی و از آنطرف کادرفنی جدید که قدمهای اول را برای شناخت فوتبال ایران برمیدارد. بنابراین آنچه اهمیت دارد فاکتور «زمان» است. در «فیزیک» زمان یک کمیت بنیادی است، قسمتی از ساختارهای اساسی جهان که سایر کمیتها مانند سرعت یا انرژی به واسطه آن تعریف می شود. فیزیک «دانش مطالعه خواص طبیعت» است و علم اندازه گیری! پس وقتی برای تیمملی ایران فاکتور زمان را پیش می کشیم، از کمیتی بنیادین میگوییم که اساس طبیعت است و تعریف کننده «حرکت»، «سرعت» و «شتاب». چرایی الزامش وقتی است که سایر مولفههای موجود در تیمملی در مقایسه با گذشته، انتخابهای درستتری هستند و این اصل «نسبیت» است که باز از اصول دانش فیزیک به شمار می آید و باور این حقیقت که هیچچیز «مطلق» نیست!
کادرفنی با «سابقه»ای معلوم، «روابط» حرفهای بین سرمربی و بازیکنان و «برنامه»، که این هر سه در قیاس با چند سال اخیر فوتبال ایران کمبودهای بزرگی بودند. از فاصله کیروش تا بلازوویچ، هیچ یک از نام های قطبی، دایی، قلعهنویی و برانکو، پیش از ایران، سابقه سرمربیگری تیمملی دیگری را نداشتند! درصورتیکه اگر از سابقه کارلو در اسپورتینگ لیسبون، منیونایتد و رئال فاکتور بگیریم، او مرد اول جوانان و بزرگسالان پرتغال، امارات و آفریقایجنوبی بوده است و با این عنوان، دو حضور در جامهایجهانی را در کارنامه دارد. وقتی از روابط حرفهای با بازیکنان میگوییم در مقایسه با گذشتهای است که همیشه روابط شخصی غیرفنی و خارج از اردوی تیمملی بر انتخابهای سرمربی تاثیر مستقیم داشت و از برانکو تا پیش از کیروش، تیمملی همواره یک لیست سیاه خصوصی داشت! و «برنامه»، که بیشک ملموسترین تغییری است که برای اجرایش به زمان نیاز است. این اتفاق خوبی است که تیم کیروش برای خوشایند امروزمان به میدان نمی رود و سرش به بازسازی تیمی گرم است که می خواهد فوتبال را به روز بازی کند. تیمی که هنوز بعد از دایی یک تمامکننده تمام عیار ندارد و برای اجرای سیستمهای نوین فوتبال که دیگر به شیوه خطی دفاع نمی کند و وظایف بازکنان میانی به بازیسازی صرف و نقش هافبکهای دفاعی مطلق و بالهای چپ و راست تقسیم نمیشود و کار مهاجمان فقط گلزنی نیست! سازوکاری تازه دارد. امروز طراحی مثلث و مربعهای بازیسازی برای انتقال توپ، حرکت مورب بالهای موازی، دفاع بیضی با دو مدافع میانی و دو بال تدافعی-تهاجمی پشت خط میانی، و لوزی مشترک هافبکها با مهاجم تارگت و سیستم 3-3-4 شناور، یک پروژه هندسی تمام است که کیروش در نقش مهندس سازهاش در مرحله طراحی درگیر تحقیق و محاسبه است، او برای اجرایی شدن آن نیاز به امکانات، زمان و آرامش دارد؛«چيزی كه به من مربوط می شود اين است كه برنامههايم را جلو ببرم. آنهايی كه صبر ندارند به بازار بروند و خريد كنند، این مشکل من نیست.» کیروش اما نمی داند این مشکل فوتبال ایران است، هنوز؛ «عجله برای هیچ و بیصبری برای همه چیز!» این روزها ولی روزهای حمایت است تا روزی که تیمملی با کیروش بالغ شود، پس سنگهای محک را برای آن روز ذخیره کنید.
دوشنبه 3 مرداد 90
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر