سه‌شنبه، تیر ۲۱، ۱۳۹۰

3-5-2

وقتی «حقیقت» نیمکت نشین است
  رامتین جباری                                            

خبرنگار وجدان بیدار جامعه است. «روزنامه نگار ورزشی» در ایران همواره جلوه دهنده پیروزی ها و جایی برای هضم سخت ترین شکست های ورزشی بوده است. اهمیت نقش مطبوعات و روزنامه نگاران ورزشی در نقد، مدیریت و هدایت بزنگاه های مکرر! شکستی است که احساسات عمومی را جریحه دار می کند، وقتی مدیران و مسوولانی که به اسم ورزش رسم پرطمطراقی دارند، پنهان می شوند.

هارولد لاسول (Harold Lasswell)، نظریه پرداز برجسته علوم ارتباطات، روش نقد و تحلیل محتوا را اینگونه تعریف می کند: «چه کسی، چه چیزی را، به چه کسی، چگونه، چرا، و با چه تاثیری می گوید؟» او شش فاکتور اصلی را برای شیوه نقد یک اثر در نظر می گیرد، به گونه ای که دیگر نباید «پیام» را جدای از «پیام رسان» تحلیل کرد. به عبارت دیگر، تحلیل محتوا و درک یک اثر مجموعه ای از فرستنده، گیرنده و چگونگی این فرایند متقابل است.
سریال 2-5-3 به شیوه های مرسوم و با استفاده از کلیشه های همیشگی، در زمره سریال های «طنز» سیما به حساب می آید که سوژه اینبارش ناهنجاری های فوتبال ایران است. با دیدن قسمت های به نمایش درآمده درمی یابیم پاسخی برای سه فاکتور «چگونگی»، «چرایی» و «شیوه اثرگذاری» پیش بینی نشده است. به زبان ساده تر، گروه سازنده از آنچه می خواهد به عنوان «پیام» منتقل کند، درک مشخص و تحلیل معینی ندارد. ساده انگاری مخاطب، عدم شناخت مناسب از سوژه و تولید شتاب زده، شاید فرمول کلیشه ای، ارزان و متاسفانه موفق! برای پرکردن ساعات پخش تلویزیون و خنداندن آنی بیننده باشد، اما برای سوژه ای که درپی واکاوی معضلات و فساد موجود در فوتبال ایران است، کاربردی عکس، مخرب و بعضاً توهین کننده دارد. پرداخت ناهنجاری های اجتماعی به زبان طنز، حرکت روی لبه تیغی است که اگر مطالعه، دقت و تحلیل درستی به همراه نداشته باشد، نه تنها کمکی به شناسایی حداقلی آن نمی کند، که به عمد یا سهواً پوشش ضخیم تری روی علل اصلی می گذارد.
فاصله واقعیت موجود تا آنچه از «روزنامه نگار ورزشی» در این سریال نمایش داده می شود، فاصله ادعای «طنز فاخر» رسانه ملی تا چیزی است که با سیستم «سه، پنج، دو» روی آنتن می رود. اگر شهامتی برای گفتن همه حقیقت وجود ندارد، سکوت گزینه محترم تری است تا حقیقت اصلی تحریف نشود. روزنامه نگار ورزشی در ایران، جزئی از «یک کل» است که در ورطه این سراشیبی سقوط همگانی فوتبال، اتفاقاً برای انعکاس ناهنجاری ها و فساد موجود در ورزش و حتی مجموعه خود، صدای بلندی دارد که همواره به بن بست گوش های ناشنوا خورده است و می خورد!
«حشمت سوری» که کارش سوا کردن میوه های لهیده از سالم است تا با سوء استفاده از بی خبری مشتری ها برای فروش بیشتر، تروتازه ها را سر بار و خراب ها را زیر آن پنهان کند (چیزی شبیه به مضمون اصلی سریال در شیوه پرداخت به سوژه)، با ارثی هنگفت، یک شبه میلیاردر می شود و بواسطه آشنایی با یک «روزنامه نگار ورزشی» سر از فوتبالی در می آورد که چشم به غریبه هایی دارد که برای شهرت دست به جیب می شوند و می شود «حشمت خان». این بخشی از واقعیت اخیر چندساله این فوتبال است، اما همه آن نیست. راه ورود، بواسطه جیب های پر پول، از راه مطبوعات ورزشی و مشاوره گرفتن با خبرنگاران نمی گذرد. راهش لابی با مافیای قدرتی است که قادر است نظر مساعد مدیران ارشد ورزش را برای «اذن دخول» جلب نماید! و مافیای قدرت برای پیشبرد اهدافش به همان اندازه ای که به بخش های ناسالم دیگر ارکان جامعه نفوذ می کند، به مطبوعات هم نفوذ کرده است. این همان حلقه درشت نیمکت نیشین است که به عمد جایی در چیدمان 2-5-3 ندارد. وقتی رسانه ملی ظرفیت کافی برای شفاف سازی معضلات موجود در جامعه مطبوعات را ندارد و انعکاس ناهنجاری ها را تنها از دریچه منافع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عده ای خاص ارزیابی می کند، چطور می توان اینگونه به بهانه نقد، «معلول» ها را لباس علت پوشاند و «علل» اصلی را پشت پرده پنهان کرد تا واقعیت وارونه به نمایش درآید!؟ رسانه ملی که آستانه تحمل اش از برگزاری مناظره رو در روی «کفاشیان با دادکان» هم پایین تر است، جایی مناسب برای نقد حقیقت فساد موجود در فوتبال ایران نیست.
روزنامه نگار ورزشی، اگر آخرین نباشد، از آخرین حلقه های زنجیره فسادی است که دور گلویش می پیچد تا راه نفس را بگیرد. دیدن تنها این «حلقه جزء»، در چنبره ضخیم «درشت حلقه»ها و حلقه های درشت تر، نشان ریزبینی نیست که تبلیغ نشانی نادرست است برای گمراه کردن مخاطبی که برای کشف واقعیت ولع دارد.
سریال 2-5-3 بیشتر ناآگاهانه! بخاطر عدم شناخت و برداشت نادرست از سوژه ی انتخابی، به جای نقد عملکرد و نتیجه اثر، یک «عنوان حرفه ای» را در زمره یک بزه اجتماعی قرار می دهد و تصویری غلط از «خبرنگار ورزشی» ارائه می کند. «روزنامه نگاری» یک حرفه است و همانطور که یک سیاستمدار فاسد، یک پزشک، یک بازیگر و یک معلم فاسد می تواند در جهان وجود داشته باشد، بی گمان روزنامه نگار فاسد هم وجود خارجی دارد.
اینجا میوه های لهیده و سالم درهم اند، حق انتخاب با عوامل سازنده 2-5-3 بود. آنها برای انتخاب فقط میوه های لهیده را ترجیج دادند بدون حتی یک میوه سالم! این سلیقه شان بود و گاهی ممکن نیست تا به هر سلیقه ای احترام گذاشت.

چهارشنبه 22 تیر 90


هیچ نظری موجود نیست: